به نقل از فرارو:
دکتر وحید یامین پور، مجری سابق برنامه دیروز، امروز و فردا در رجانیوز نوشت:
قاصد پیامکی فرستاد که "کارگردان ظهور بسیار نزدیک است بازداشت شد". دلم ریخت و پریشان شدم. فیلم را دیده ام. آماتور است و پر است از ایراد. معلوم است که هیچ نهاد یا سازمان رسمی یا ارادهی ویژه ی سیاسی پشت پرده ندارد. علاوه بر اینکه برخی از دست اندرکارانش را می شناسم. جوان هایی هستند که در محیط طلبگی از سر احساس تکلیف و با نیت خیر دست به کار شده اند و احتمالا در خواب هم نمی دیدند که ظرف چند هفته نیروهای غیبی(!) میلیونها نسخه از کار را تکثیر و توزیع کنند و بشوند مساله اول فرهنگی کشور!
کار به صحت و سقم ادعاهایش ندارم که کار علماست هرچند همین حرف ها بارها و بارها در یادداشت ها و منبرها و سیدیها و کتاب های مختلف به انحای دیگر گفته شده بود و این عکس العمل شدید و سخت را برنیانگیخته بود. با این حال، من هم معتقدم در دورانی که همه چیز کالا می شود، نباید مقدس ترین معتقدات دینی برود در سیدی و دست هرکسی بیافتد و نقل محافل شود تا درباره اش مثل نقل و نبات اظهار نظر کنند. این حرفها درست و غلطش حرفهای نخبگانی است نه آجیل خورده ریزه ی سر فرشی.
اما بازداشت عواملش واقعا برای من اتفاق تلخی است.
به این فکر میکنم که بازهم چند جوان متدین بدون پشتوانه سیاسی وسط میدان افتادند و خواستند کاری بکنند... که نفله شدند.
مثل همان جوانکهایی که در شیراز بهخاطر اعتراض به زمین خواری بازداشت شدند، مثل طلبه سیرجانی، مثل چندین جوان حزب الهی دیگری که چند روز پیش جلوی کنسولگری عربستان در مشهد بازداشت شدند، مثل جوانی که چندی پیش در جلسه سخنرانی یکی از مسوولین مملکتی در قم بازداشت شد، مثل احضار کاوه اشتهاردی و مسئول بسیج امیرکبیر، مثل خیلی های دیگر که فقط بهخاطر دغدغه های انقلابی وسط آمدند و اول به به و چه چه شنیدند و دست آخر شدند "جوان خام و افراطی" و ممنوع التصویر شدند یا به دادگاه احضار یا از دانشگاهشان اخراج شدند و...
واقعا اگر قرار است کسانی را که به اعتقادات مردم لطمه میزنند، احساسات عمومی را جریحه دار می کنند و رفتارهای فرهنگی توهین آمیز داشته اند، بازداشت کنیم الان نباید تهمینه میلانی را بهخاطر حرفهای چند شب پیش او در برنامه هفت و معلم را برای تقدیر از آنجلینا جولی و بهروز افخمی را بهخاطر خراب کردن تنها اثر سینمایی راجع به امام(ره) و علی عطشانی را بهخاطر "دموکراسی تو روز روشن" و اصغر فرهادی را بهخاطر درباره الی و جدایی نادر از سیمین و حرفهای موهن اخیرش در فرانسه و مسوول پخش چندین فیلم امریکایی مخرب در ایام نوروز از تلویزیون جمهوری اسلامی و بهرامیان را برای سریال مخرب ساعت شنی و... را بازداشت می کردند؟
و البته این لیست برای صدها نفر جا دارد از سینماگرهای غربزده که میلیاردها تومان سرمایه فرهنگی را پای جشنواره های صهیونیستی ریختند تا آقازاده هایی که صبح در دیزین اسکی روی برف دارند و عصر در کیش اسکی روی آب تا بازیکن های میلیونی فوتبال که دم به دقیقه در پارتی های شبانه رویت می شوند تا هنرپیشه هایی که سیدیهایشان نقل و نبات مجالس خاله زنکی است تا برخی مدیران رسانه ملی و مدیرمسوولان نشریات زرد وخیلی های دیگر که بهجایشان "..." میگذارم.
کاری به قوه محترم قضائیه ندارم که بهخاطر رشته ام می دانم با چه مصیبت هایی در مسیر اجرای عدالت و حکم خدا مواجه است. با هم سلک هایم در رسانه ها کار دارم که آنجا که باید حرف بزنند، سکوت می کنند و باج می دهند و جای دیگر مدافع حریم دین و انقلاب می شوند. ما به اندازه ای که مسوول گفتن برخی حرفها هستیم، به همان اندازه برای نگفتن برخی حرفها هم مسوول هستیم.
مراجع عظام تقلید، پشتوانه های این انقلاب هستند. همین طلبه جوانی که این مستند را ساخته، از شیوه گزارش هایی که به علما داده اند، به شدت گلایه کرده است. نمی دانم چه نیتی بوده است که موجی از تکذیبیه و انکار راه میافتد و دودی درست می شود تا به چشمی فرو برود. چرا وقتی وزارت فرهنگ خاتمی فرش از زیر پای سینمای ایران کشید و کتاب های کوئیلو و اوشو رو به اسم کتاب دینی در بازار ریخت، کسی نرفت تا از علما دست خط بگیرد یا به آن بزرگواران گزارش بدهد. چرا وقتی تمام سازوکار حاکمیتی دولت اصلاحات در خدمت نهادینه کردن حاکمیت دوگانه و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و رفتار پلورالیستیک با دین و انقلاب و هضم شدن در نظم نوین جهانی و عقب نشینی از اهداف راهبردی انقلاب اسلامی و... بود، آقایان نمی رفتند تا به علما واقعیات را گزارش بدهند و مردم را روشن کنند.
می ترسم بیش از این حرف بزنم و متهم به تشویش اذهان عمومی شوم. علاقهمند به بازداشت کسی نیستم؛ ولی حواسمان باشد که چه کسانی لابلای انبوه داد و قال ها و نگرانی ها و بگو مگوها نفله می شوند. جوان های حزب الهی مظلوم هستند، کار به آنجا نرسد که عطای امر به معروف و نهی از منکر را به لقایش ببخشند و برای تبلیغ دین و انقلاب لاقید شوند و بروند دنبال کار اقتصادی... مثل خیلی از قدیمیترها!
این دو فراز از رهبر معظم انقلاب باید چراغ راه باشد:
«یک مطلب دیگر هم عرض کنم و آن این است که، در دستگاه قضایى جمهورى اسلامى، باید براى ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطف نظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدى نیست که در مقابل ترازوى عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالباً - یا در بسیارى از اوقات - دستشان به ترازودار عدالت نمىرسد و زبان گویا ندارند. خیلى فاصله است بین آن متخلفِ قانوندان که پیچ و خمهاى قانون را مىشناسد؛ مىفهمد از کجا وارد شود، کجا تندروى کُند، کجا کُند روى کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هرکسى چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفى که این پیچ و خمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایى دارد وکیل زبردستى را به استخدام درآورد تا برایش همه جادهها را صاف کند، و کسى که چنین توانایى را ندارد. اینها یکسان نیستند. بله؛ آنجا که بناى ترازو کردن سخن حق و سخن باطل است، همه یکسانند. اگر دزد بر دیوار خانه کسى نردبان بگذارد، شما نگاه نمىکنید که این خانه، خانه کیست. خانه هر که باشد، دزد را تعقیب خواهید کرد. در این شکى نیست. اما بالضروره، تفاوت است در رعایتى که مسوول و مرجع قضا باید نسبت به انسان ضعیف بکند:
کوزه بى دسته چو بینى، به دو دستش بردار
مرد بى برگ و نوا را، سبک از جاى مگیر
لذا باید توجه کرد. غالب عناصر مؤمن و حزباللهى و کسانى که در میدانهاى دفاع از جمهورى اسلامى در خطوط مقدم قرار گرفتند، جزو دسته دومند. چقدر از جوانان خوب و مؤمن و حزباللهى که در حادثهاى دچار شدهاند و حتى گاهى بعضى از مسؤولین جریان قضا هم اعتراف مىکنند و مىگویند «ما مىدانیم که این بىتقصیر است، لکن دست و بالمان بسته است! روال قانونى! آن طرف زرنگ بوده و طورى حرکت کرده که نمىشود به نفع این مظلوم کارى انجام داد.» جاى استفاده از علم، اینجاست.»
و نیز :
«همه ملت ایران وظیفه دارند که از عناصر فداکار و ایثارگر، قلباً و لساناً متشکر باشند. ما همه زیر بار منت این ایثارگران هستیم. البته غربزدهها و دلدادههاى به اربابان خارجى و کسانى که خواب دوران حکومت طاغوت را مىبینند و دلشان مىخواهد که با امریکا نَرد دوستى ببازند و مثل کشورهاى دستنشانده، دور از نام اسلام و پرچم اسلام، زیر بار طواغیت عالم بروند، خوشبختانه در جامعه ما مطرود و دورافتاده و منفورِ مردمند. اینها سعى مىکنند نام پاسدار و نام ارتشى و نام بسیجى و نام جانباز و نام شهید و نام آزاده و نام ایثارگر را مورد تحقیر قرار دهند. وقتى صحبت از ایثارگران مىشود، چهرههایشان درهم مىرود. وقتى صحبت از خانوادههاى شهدا، یا صحبت از نیروهاى بسیجى، یا صحبت از نیروهاى مؤمن حزبالله - که متن عمومى ملت ایرانند - مىشود، اینها چهره درهم مىکشند. در حالى که کشور ایران را همین نیروها حفظ کردند. الان هم همین نیروها حفظ مىکنند. الان هم در هر جبهه و در هر قسمتى، اگر خطرى این کشور را تهدید کند، آن کسانى حاضرند پا در میدان بگذارند و فداکارى کنند و از خودگذشتگى نشان دهند، که روحیه ایمانى و روحیه ایثار دارند. آدمهاى خودپرستِ منفعتطلبى که در همه عمرشان، به جز منافع شخصیشان چیز دیگرى را نمىبینند، اینها که از یک کشور دفاع نمىکنند؛ از منافع ملت دفاع نمىکنند. وقتِ جنگ که بشود، جاى اینها خالى است؛ وقتِ خطر که پیش آید، جاى اینها خالى است؛ وقتى خطرى نیست، زبان اینها دراز است: "سلقوکم باَلسنةٍ حداد"»
حجت الاسلام مهدی طائب در گفت و گوی اخیر خود با هفته نامه ی " یا لثارات" افزود: این که فهم درست از اسلام را خاص یک منطقه، قوم و قبیله دانسته شود به دو شکل در طول تاریخ ظهور و بروز داشته است. شکل اول افرادی هستند که با نیتهای خاص و با هدف ضربه زدن وارد شدهاند که ما میبینیم هجومی در دنیا به اسلام صورت گرفته. می گویند "دین اسلام دین تازیهاست یعنی دین عربهاست و در قبایل عرب معنا پیدا میکند چرا که با ویژگیهای عربی نازل شده است، بنابراین اختصاص به آنها دارد!"
بعضا آمدند فهم اسلام را خاص به یک قبیله علمی کردهاند و گفتند اسلام را فقط کسانی میفهمند که مثلا در فلسفه غور کردند و تودههای مردم از اسلام فهمی ندارند و این گونه افکار اشتباه را به وجود آوردند و نتیجه گرفتند که اسلام یک راهبرد برای یکسری افراد خاص است.
وی با اشاره به گروه دوم نیز گفت: گروه دوم هم همین کار را انجام دادند اما به دلیل اشتباه در برداشت و خطای در دید. یعنی آمدند و گفتند قبیلهای خاص و یا منطقهای خاص نسبت به فهم اسلام اولویت دارند و یا این ها اصلا اسلام را فهمیدند! این گروه آدمهای بدی نیستند
ولی دچار خطای در برداشت شدند ولی خطر هر دو یکسان است؛ خطرشان این است که به نوعی اسلام را محصور کردهاند.
آقای مهدی طائب با بیان این که بحث اسلامی بحثی نیست که فقط عده ای خاص آن را بفهمند ادامه داد: بحث اسلام و نبوت بحثی نیست که فقط خواص جامعه بتوانند بفهمند بلکه یک بحث عقلی و کاملا روشن است.
وی افزود: در جایی پیامبر اکرم میفرماید «علیکم بدین العجائز»!
پیر زنی با چرخ نخریسی کار میکرد، به او گفتند که تو خدا را قبول داری؟ گفت: بله. گفتند: چطور؟ گفت: این چرخ نخریسی که میبینی من در حال حاضر با آن دارم کار میکنم، وقتی دستم را برمیدارم دیگر حرکت نمیکند؛ عالم به این با عظمت را یک نفر دارد میچرخاند، من و امثال من که نمیچرخانیم پس چرخانندهای دارد. این توحید به این روانی است و نبوت هم به همین صورت بالاخره خدایی که ما را آفریده حتما هدف داشته پس انبیاء میآیند و آن هدف را میگویند. توضیح امامت هم به همین سادگی است. تمام بشریت در هر سطحی از فهم که باشند به سهولت میتوانند بفهمند ولایت چیست. میتوانند بحث ولایت را بفهمند.
این مدرس دانشگاه و حوزه توضیح داد:بر این اساس، خاص کردن فهم اسلام به قبیلهای، منطقهای یا قومی، در جهت بیرون ساختن جوامع دیگر از ورود و دخول در اسلام است و اصولا این که ما بگوییم مردم یک منطقه فهم خاص داشتند این از نظر مصداق هم غلط است. ما اگر به مجموعه علمایی از دو مکتب اهل سنت و تشیع توجه کنیم، میبینیم که از اقوام و مناطق مختلفی حضور داشتند و این که ما بیاییم بگوییم ایرانیها مثلا در فهم اسلام دخالت داشتند، درست نیست.
طائب با تاکید بر این که بسیاری از دستاوردهای دین، محصور در ایران نبوده است اظهار داشت: وقتی میآییم به علمایی در بین خودمان چه شیعه و چه سنی نگاه کنیم، میبینیم از همه طوایف بودهاند. ما گردش علمی را نگاه کنیم در یک زمانی میبینیم عالیترین برداشتهای فقهی میرود سراغ لبنان و علمای لبنان علمدار علم میشوند، جبل عاملیها یک طایفه بزرگی از علما هستند. شیخ بهایی که میآید یک قلههایی از علوم اسلامی و فیزیکی را در ایران ایجاد میکند، لبنانی است و جبل عاملی است و به بهاءالدین جبل عاملی معروف است. ما در باب فقه کتاب لمعه و شرح لمعه را میبینیم که نویسنده اینها ایرانی نیستند و اصالتا لبنانی
هستند. حال بعضیها میگویند که لبنان زمانی مال ایران بوده خوب این چیزی را برتری نمیدهد. ما در باب تفسیر خیلی از تفاسیر مثل تفسیر برهان را میبینیم که مال شخصی بحرینی بوده است. ما خیلی از علمای بزرگمان اصلا در ترکیه زندگی میکردند و به دنیا آمده بودند یعنی اسلام چیزی نیست که فهم آن محدود به منطقهای خاص باشد بلکه به نوعی است که برای کل بشریت قابل فهم است.
وی درباره تاثیرات جهانی این گونه اظهارات به هفته نامه یالثارات گفت: این که بگوییم ایرانیها اسلام را بهتر از دیگران فهمیدند، اگر این را از سر ناآگاهی هم بگوییم باید توجه داشته باشیم که در برابر این فهمی که در اینجا وجود دارد یک سد ورودی پیدا میشود برای کسانی که ایرانی نیستند. میگویند پس این فهم یک فهم ایرانی است و به درد ایرانیها میخورد و ما باید برویم سراغ فهمی که به درد منطقه خودمان بخورد. وارد ساختن ملیت در فهم اسلام مانند وارد ساختن ملیت در حاکمیت است در حالی که خداوند متعال از آغاز به دنبال این است که ملیت را از حاکمیت بیرون کند. یعنی هیچ کس حق ندارد بگوید امامان ما چون از اعراب هستند و ما باید حاکم منطقهای داشته باشیم بنابراین امامت آنها را نمیپذیریم. این که ایرانیها از ولایت بالاترین برداشت را دارند بزرگترین اشتباه است.
مهدی طائب در ادامه خاطر نشان کرد:خدا رحمت کند امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را که میفرمود ملی گرایی کفر است. یعنی اگر مسئله ملیت وارد شد دیگر پیامبر اکرم برای ما قابل پذیرش نیستند، پس در آغاز کار در فهم دین در هر منطقهای که ما باشیم در اولین قدم باید این ملیت را کنار بگذاریم، وارد کردن ملیت مخالف ادعای ماست که ادعا میکنیم ملیت ایران فهم خاصی از اسلام دارند؛ فهم خاص ایرانیها همین بوده است که ایرانیت را کنار گذاشتند پس اینکه ما مجددا کلمه ایرانیت را وارد بکنیم درست نیست. ما به تعبیر دیگر قبل از این که ایرانی باشیم مسلمانیم، یعنی ملیت ما در اسلام ذوب شده و تمام ویژگیهای فردی و خاصی که به اسلام ربطی ندارد و یا با اسلام معارضه دارد را کنار گذاشتیم ولی به هر تقدیر در ایران زندگی میکنیم.
استاد حوزه و دانشگاه و تاریخ شناس به مکتب ایرانی، به عنوان سدی برای صدور انقلاب اشاره کرد و افزود: حضرت امام فرمودند ما انقلابمان را به جهان صادر میکنیم. خیلیها فکر کردند این یک اعلام نظامی است، اما حضرت امام فرمود نه این نظامی نیست ما انقلاب فرهنگیمان را به جهان صادر میکنیم. اگر بحث ایرانی مطرح باشد صدور انقلاب معنا ندارد و یا باید جهان عرب دست از عربیت خود بردارد که این محال است؛ چرا که خود خداوند این شعبه شعبه شدن را ساخته است که عرب و عجم باشد؛ و این نشانگر این است که از خط امام کنار رفتهایم و ولایت فقیهی که مردم قبول دارند را گذاشتهایم کنار.
حاج منصور ارضی، رهبر مداحان سیاسی کشور، روز چهارشنبه در واکنش به شکایت اسفندیار رحیم مشایی علیه وی، سخنان تند دیگری در مورد رییس دفتر رییس جمهور بیان کرده و شخص آقای احمدی نژاد را نیز بدین مناسبت، از انتقاد خود بی بهره نگذارده است.
به گزارش سایت "عماریون" ، وابسته به آقایان علیرضا پناهیان ، مهدی طائب، رسایی و چند تن دیگر از روحانیون سیاسی که همت خویش را بر افزایش بصیرت مردم جزم کرده اند، حاج منصور ارضی دیروز چهار شنبه در مراسم زیارت عاشورا در حسینیه صنف لباس فروش تهران ، در ادامه توضیح دعای «عالیه المضامین» و در خصوص تبیین «مراقبت از نماز» مطالبی بدین شرح بیان کرده است:
* همه دعواهای آن گروه با حضرت زهرا (س) از اینجا شروع شد که به نمازشون اهمیت ندادند و به تدریج بت پرست هم شدند.
* یکی از دوستان می گفت که رئیس دفتر کارخانه داری گفته تا وقتی زمان کار تموم نشده نمی توانید نماز بخوانید. گفتند: مگر شما مقام ولایت داری؟ گفت: اگر نمی خواهید بروید. به این بهانه، همینجوری 300 الی 400 نفر را از کارخانه سایپاپرس اخراج کردند. در حالی که آنها زن و بچه دار بودند. آن وقت این پرچمی که به اصطلاح بر سر زبانشان هست و می گویند «دولت عدالت خواه» و داریم این کارها را می کنیم و پشتیبان مردم هستیم؛ در کنار کارهایشان گذاشتند. اگر دقت کنید به یک جاهایی می رسید.
- وی در خصوص جوسازی های اخیر دفتر رئیس جمهور و طرح شکایت علیه ایشان به اتهام توهین به رئیس دفتر رئیس جمهور افزود:
* بعضی از دوستان خواستند که سند «یهودیان امت پیامبر» را بیان کنم که این سند در کتاب «علی و صل الله علی الباکین علی الحسین (ع) » آمده که عبارت است از اینکه در جلد 44 بحارالانوار صفحه304 به نقل از «تفسیر منسوب به امام حسن عسگری (ع) » آمده است که در رابطه با آیه «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لاَ تَسْفِکُونَ دِمَاءکُمْ» پیامبر خدا(ص) فرمودند: «این آیه برای اهل یهود است. حالا می خواهید یهودیان امت من را بشناسید. اینها (قریب به این مضامین) «یُبَدِّلونَ شَریعتی و سُنّتی، یَقتلون ذُرّیَّتی و یَقتلون الوَلدی الحَسن و الحُسین (علیهم السلام) کَما مثل أَسلاف الیَهود زَکریا و یَحیی» اینها یهودیان امت من هستند و آخرش هم به اینجا می رسد که خداوند قبل از قیامت یک هادی و مهدی (یعنی حضرت صاحب الزمان(عج) ) که از باقیمانده اولاد حسین مظلوم می باشد را برای فرزندان این یهودیان مبعوث خواهد کرد تا آنان را با شمشیرهای دوستانش (ببینید چقدر ارزش دارد که جزء سپاه امام زمان (ع) باشیم) به هلاکت برساند.
* یعنی اگر کسی بخواهد دین خدا و دین پیغمبر خدا(ص) را تغییر بدهد و تبدیل کند به چیز دیگری؛ این میشود یهود امت پیامبر. پس این شد دلیل و سند ما برای بیان یهودی صفت.
* بعد هم یک عده ای می گویند که چرا اهانت می کنید؟ یزید (لعنت الله علیه) هم به دین خدا اهانت و توهین کرد. عاقبت اباعبدالله (ع) فرمود: این «یابن دعیه» می خواهد از من بیعت بگیرد. یعنی پسر پیغمبر هم جواب اهانت به دین را با اهانت داد. جواب اهانت به دین همین است. می گویند مگر مداح فحش میدهد؟ بله. مداح این کار را می کند، ولی کجا؟ آنجایی که باید بگوید می گوید. شما بروید و ببینید معنی «یابن دعیه و یابن خبیثه» چه می شود. بروید سوال کنید. یک وقت اهانت شکل دیگری دارد آیه می فرماید: «واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»
ولی این مشایی کسی هست که دارد به دین خدا و به پیامبران خدا ، (نوح وغیره) توهین می کند. می گوید آنها مدیریت ندارند، فراری هستند. همه اینها را گفته و به نبوت ما اهانت کرده و ما هم اهانت می کنیم. همه پیامبران را مسخره کرده و بعد هم گفته «دین ایرانی». یواش یواش هخامنش و کوروش و داریوش را هم آوردند.
* متأسفانه آن آقا (احمدی نژاد) در هیئت دولت می گوید: «این شخص (مشایی) خیلی زلاله و من به حال این فرد غبطه می خورم». ببینید چه طور مسخ می شوند بعضی آدمها. این یک حقیقت است که دارند اهانت می کنند و وقتی جوابشان رو می دهی، صدایشان در می آید.
* ما ضمن اینکه کارهای خوب دولت و رئیس جمهور را تحسین می کنیم، انحرافات آنها را هم بیان می کنیم.
فرزاد مجد
نوش نوش
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد- فرزاد مجد - نوشین اتفاقی - فرزادمجد-
| ||||
براساس تعالیم قرآن کریم و سخنان رسول گرامی اسلام اهتمام به امور مسلمین و دستگیری و حمایت مظلومان تکلیف شرعی و فریضه واجب برای هر مسلمان است. حدیث شریف نبوی در اصول کافی با مضمون «من اصبح ولایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» همه ما را بر آن میدارد تا نسبت به فریاد مظلومیت مسلمانان شیعه و سنی که توسط حاکمان سرسپرده آمریکا و انگلیس در کشورهای عربی قتل عام میشوند، واکنشهای قاطع تری داشته باشیم.
در این شرایط که مسلمانان بحرین و لیبی و تونس و یمن برای شعار اسلام خواهی و بانگ تکبیر به خون کشیده و به شهادت میرسند، دعوت از سران دیگر کشورها و برپا کردن جشن و سرور به بهانه نوروز در تخت جمشید شیراز و تهران، مغایر رسالت دینی و منافی تکلیف اسلامی است، و جشنهای نامشروع پهلوی را در اذهان تداعی میکند.
انتظار میرود در این شرایط حساس، همدردی با خانوادههای شهیدان مظلوم در کشورهای اسلامی را بر دلخوشی برخی سران بیدرد و فاقد عاطفه ترجیح داده و جشنهایی که قرار است در کنار اجساد کشته شدگان بیدفاع و مظلوم به بهانه نوروز برگزار شود لغو گردد و به جای جشن و سرور به همبستگی و دلداری مبارزان مسلمانان جهان بپردازیم. این روزها افراد مؤمن و دلسوز از اقشار مختلف مردم نگرانی و گلایه مندی خود را از برنامههای تدارک شده دولت برای جشن نوروز ابراز نموده و از ما میخواهند که این نگرانی را انعکاس دهیم. همچنین تأسف خود را از مصاحبه اخیر با خبرنگار بیحجاب اسپانیایی که در ایران اسلامی و در مرکز دولت اسلامی انجام شده است ابراز نموده و از بیتوجهی به اوامر الهی و نقض قوانین اسلامی که در این مصاحبه انجام شد گلایه شدید دارم. انتظار میرود پایداری بر ارزشهای دین، به پای مصالح سیاسی و خوشایند جهانیان تضییع نگردد. |