عباس معروفی، در واکنش به جنجال رسانهای اخیر بر سر انتشار عکس و ویدئوکلیپی از گلشیفته فراهانی نامهای خطاب به او نوشته و آن را برای انتشار در اختیار رادیوفردا گذاشته است. خانم فراهانی هفته گذشته با انتشار این عکس در ضمیمه هفتگی مجله فرانسوی فیگارو برای جامعه ایرانی جنجالآفرین شد!
هنرمند زیبا و برجسته ایرانخانم گلشیفته فراهانی عزیز
من هم مثل بقیه خبر را خواندم و همه چیز را دیدم. خبر بسیار ساده است: ژان موندینو، عکاس سرشناس فرانسوی، از شانزده بازیگر جوانی که نامشان برای نامزدی بخش بهترین "بازیگر مستعد" جوایز سینمایی سزار مطرح شده، عکسهایی گرفته که در نوع خود تازه نیست، اما همچون قرار گرفتن نُتهای کوچولو در کنار همدیگر، صدای تازهای از آن برخاسته است.
همچنین فیلم کوتاهی برای مراسم سزار ساخته شده که بازیگران مطرح جوان را در حال برهنه شدن نشان میدهد. این فیلم حامل پیامی والا و انسانی و مهم است با چنین مضمونی: «به من نگاه کن... در این لحظه برهنهام، رها از بند تن و روان... هنر من نقش بازی کردن است... تو به من اعتبار میبخشی... من به رویاهای تو جان میبخشم... احساسات لطیف تو را برمیانگیزم... با اشک و لبخند...»
بعد البته مجله فیگارو عکس گلشیفته فراهانی را از این مجموعه حذف کرد و فیلم رسمی آن که در یوتیوب منتشر شده بود، مدتی غیر قابل دسترسی بود .
واکنشهای مثبت و منفی به انتشار این عکس بسیار چشمگیر بود. در بسیاری از این نظرها کاربران ضمن دفاع از این عمل گلشیفته فراهانی، کار او را شجاعانه خواندند. در مقابل مخالفان نیز برهنه شدن گلشیفته فراهانی در مقابل دوربین را عملی ناپسند بر شمردند و آن را مغایر با ارزشهای زن، جامعه اسلامی، جنبش سبز، هنرمندان ایرانی و غیره دانستند.این دو روز هر آن چه نمیبایست میخواندم و میشنیدم در فیسبوک و سایتهای خبری دیدم و خواندم و حیرت کردم از جامعهای که تیراژ نشریات زردش هزار برابر بالاتر از تیراژ یک نشریه هنری است.
هر کس از یک دریچه به ماجرا خیره شد و آن را مورد تفسیر و تحلیل قرار داد. موافق، مخالف، ممتنع، اما کسی به این نپرداخت که شما هنرپیشهاید. این هم نقشی بود از یک هنرپیشه مثل بقیه نقشهاش. چه فرقی دارد خانم فراهانی که چه نقشی بازی کنید، مهم این است که نقش را دربیاورید.
اگر از پس یک نقش برنیایید این حق را به عنوان یک تئاتری یا نویسنده دارم که کارتان را نقد کنم، اما پرداختن به مسائل اخلاقی و ایدئولوژیکی و دینی و سیاسی و سلیقهای به من مربوط نیست. به هیچ کس مربوط نیست.
راستش من از چادر بدم میآید، اما هرگز نقشهایی که شما با چادر بازی کردید مرا آزار نداد. چون بازیگر هستید و این ذات حرفه بازیگری است. کارگردان به شما میگوید در این فیلم یا تئاتر فلان نقش را بازی کن، این لباس توست، این دیالوگهای توست، و این هم نقش تو.
فیلمنامه را میخوانی، حس میگیری، در قالب نقش فرو میروی، میشوی آن دیگری.
دیگر به کسی مربوط نیست که این وسط چه بلایی سرت میآید، به هیچ کس مربوط نیست که ویوین لی، همان اسکارلت دوستداشتنی به خاطر بازی در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» چقدر از عمرش را در آسایشگاه روانی گذراند.
تماشاچی در تاریکی نشسته فقط تحسین میکند و سوت میزند و بعد به خانهاش میرود. و اصلاً اهمیت ندارد که یک رماننویس چه بلایی سر جسم و جانش میآید تا یک رمان را تمام کند. مردم میخوانند و نظر میدهند و بعد به خانهشان میروند.
اما حالا این نقش تازه و کوتاه شما به همه مربوط شده، و هرکس از زاویهای ماجرا را تحلیل و تفسیر میکند، بی آن که از بدبختیهای این حرفه کوچکترین اطلاعی داشته باشد.
میشناسم زنانی را که از چادر متنفرند ولی نسبت به بازی شما در این فیلم کوتاه، واکنش خالهزنکی نشان دادهاند و برهنه شدن شما را توهین دانستهاند.
نیمی از دهه شصتیها حتا وجدانشان را زیر پا میگذارند تا از لذت تن عقب نمانند، حالا یکباره گلشیفته را از جنبش سبز اخراج میکنند؟ مگر گلشیفته طلایهدار شما نیست برای آزادی تن؟ آن هم آزادی تنی که در اختیار صاحبش است، نه در اختیار یک ایدئولوژی که این تن را زیر بازجویی و فشار و شکنجه و تجاوز له و نابود کند.
بدترینشان کسانی بودند که همزمان با دستگیر شدن پرستو دوکوهکی عزیز، به شما خرده گرفتند که «در زمانی که پرستو در زندان زیر فشار بازجویی است...» وای بر ما! انگار گلشیفته باعث زندانی شدن پرستو یا مرضیه بوده است.
عدهای هم یک مخلوط سیاسی هنری درست کردند که «گلشیفته را رها کنید! پرستو و مرضیه زیر ضرب عقدههای جنسی بازجوهای اوین ماندهاند!»
تماشای هنر الزام مبارزه را کم نمیکند. یا به عبارتی دیگر، مبارزه کردن و قربانی دادن لزوماً به تعطیلی هنر نمیانجامد. همچنان که برنده شدن فیلم "جدایی نادر از سیمین" دخلی به دستگیر شدن پرستو و مرضیه و شیوا و دیگران ندارد. چرا جامعه من یک مخلوطکن مزخرف گذاشته جلوش و هر خبری آمد میریزد توی آن و همش میزند؟ چقدر این جامعه معجون افلاطون مینوشد؟
چرا نمیتواند خبر زلزله را از خبر اسکار گرفتنمان تفکیک کند؟ چرا هر چیزی را به چیزی دیگر وصل میکند؟ و آن یکی میگوید: «هنرپیشه فیلم اصغر فرهادی لخت شد.» این جنایت است در حق گلشیفته و فرهادی و جامعه هنری.
اگر قرار باشد هر انسانی نقشی را که برایش تعیین کردهاند نپذیرد، و نقش خودش را بازی کند، خب بروید سخنرانی هیتلر و خامنهای و صدام حسین و سیاستمداران دیگر را تماشا کنید، ببینید ریا و تزویر و دروغ را. بروید پای سخنان وزیران کج و کوله این سی سال وزارت ارشاد و دلایل سانسورچی بودنشان را از زبان خودشان بشنوید.
چرا آمدهاید سراغ هنر؟ چرا میخواهید رمان بخوانید؟ چرا پا به سینما و تئاتر گذاشتهاید؟ دنیای هنر، دنیای تخیل ماست، دنیای آرزوهای ماست برای خوشبختتر زیستن آدمها، برای به نقد کشیدن جامعه و شخصیتهاش، برای بازسازی سرگذشتهای دیگر تا مردم خود را با ما همزاد بپندارند.
دنیای هنر، دنیای بیمرز شدن رویا و تخیل و واقعیت و افسانه است، فیگورهای ما همه در ذهن ما آفریده میشوند و بر صفحه کاغذ یا صحنه نمایش شکل میگیرند. شوربختانه سیاستمداران به ویژه دیکتاتورها عاشق فیگورهای رویا و تخیل ما میشوند و آن گاه به رویای ما تجاوز میکنند؛ چه در کلام و چه در عمل. این هرگز قابل بخشش نیست، و آنها جامعه را به ورطهای میکشانند که دیر یا زود باید بابت این کجفهمی هزینههای سنگین بپردازد.
گلشیفته عزیز
کاری که شما کردید کار حرفهای شما بود، و بسیار قشنگ و موجز در بین بقیه هنرپیشگان درخشیدید، و آن حیای ایرانی را در حین رفتارتان به ما نشان دادید. من به عنوان یک همکار برای این بازی به شما تبریک میگویم و از شما حمایت میکنم. میخواهم بگویم خوشحال باشید، کاری مهم انجام دادهاید که جامعه هنری بعدها به شما افتخار خواهد کرد.
اسم من عباس معروفی است، با تمام طول و عرض و قد و قوارهاش، حالا محکم کنار شما میایستد تا هرگز احساس تنهایی و نومیدی به خودتان راه ندهید. نقشهایتان را همیشه دوست دارم.
با احترام
عباس معروفی
-------------------------------------------------------------- ................
پی نوشت:
جناب معروفی با این استدلال تان معروف تر شدید!
من قبلا فقط اسمتون رو شنیده بودم...اما خدا رو شکر الان با دیدگاههاتون هم آشنا شدم!
جناب معروفی بزرگ!
هنر یک ابزار است! وسیله است...هدف نیست...وسیله ای در اختیار انسان برای نشان دادن ارزشها،ایده ها،فرهنگها و...!
ساده تر می گم: هنر مثل یه چاقوئه! هم میشه باهاش هندونه برید و خورد هم می شه باهاش یه نفر رو کشت! حالا نمی شه گفت چون چاقوئه پس هر دو کار درسته (هم هندونه خوردن هم کشتن!)
عباس آقا!
اینکه میگن به کسی مربوط نسیت یه حرف کاملا نابخردانه است!
شما وقتی توی این مملکت بزرگ شدی..بالنده شدی...پا گرفتی و معروف شدی..دیگه متنعلق به خودت نیستی..نماینده یه جامعه محسوب می شی!
چه بخوای چه نخوای! جهانیان به تو به عنوان نماینده این ملت نگاه می کنن!
حق نداری کاری بکنی که احساسات این مردم رو جریحه دار کنی! به هیچ وجه چنین حقی نداری! این یک قاعده بسیار عقلی و مبرهنه!
جناب عباس آقای معروفی خوب بود گفتی از چادر متنفری! و الا اصلا معلوم نبود!
متاسفانه مشکل تاریک اندیشانی مثل شما این حرفها نیست!
دنیاست...دنیا!
جناب معروفی!
می دونی آزادی یعنی چی؟ بخدا نمی دونی!!!!!
خود کلمه آزادی محدود کننده آزادی است!! خود کلمه آزادی ضد آزادی است!
فرض کن من و تو توی یه اتاق 12 متری ساکن هستیم و هر دو آزاد! عقلا و منطقا 6 متر ماله منه 6 متر ماله شما..درسته! حالا شما که طرفدار آزادی هستی آیا اجازه می دی من به 6 متر شما تجاوز کنم! نه اجازه نمی دی! اما خوب اگه اجازه ندی من تورو متهم خواهم کرد که ضد آزادی هست! چون اجازه نمی دی من هر کاری دلم می خواد بکنم!!
پیشنهاد می کنم یا در خصوص مسایلی که تخصص ندارید اظهارنظر نکنید یا اگه می خواین افاضاتی داشته باشید اندکی از دینیای زیبای تخیلات شاعرانه خارج بشید و در سایر مسائل هم غور کنید!
اگه مثالهامو ساده گفتم خواستم بعدا تفسیر دیگه ازشون ندهید!
عباس جون!
خسته نباشی
--------------------------------------------
متنفرم از کسانی که آروغ روشنفکری می زنند
اما بویی از هنر نبرده اند!
قابل ذکر است که اقدام اخیر گلشیفته فراهانی در انتشار عکس کاملا برهنه خود اقدام تازه و عجیبی نیست...ایشان قبلا هم در فرانسه عکس بدون حجاب خود را در اختیار مجله س.ک.س ووگ نیز قرار داده بود
با عذرخواهی فراوان از خوانندگان فهیم و ارجمند در ادامه عکس برخی از فعالیتهای اخیر ایشان را در خارج از کشور قرار می دهم...تصاویری که در فضای اینترنت بسیار فراوان هستند!
گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو - مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو - مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو - مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو - مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو - مجله لوفیگارو -
تعدادی از رسانهها و سایتهای خبری در حمایت از انحلال خانه سینما بیانیهای صادر کردند.
متن این بیانیه بدین شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
«صبغة الله ومن احسن من الله صبغة ونحن له عابدون»
تنها رنگ خدایى را بپذیرید. چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟ و ما منحصرا او را پرستش مى کنیم. (بقره- آیه 138)
خبر انحلال خانه سینما از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واپسین روزهای هفته گذشته بازتاب های مختلفی را در پی داشت. متاسفانه در میان این سیل بازتاب ها شاهد عقده گشائی های سخیفی نسبت به نظام اسلامی و دولت بودیم که نشان از آتش زیر خاکستر به ظاهر آرام داشت.
مسئله انحلال خانه سینما به معنای تعطیلی سینما نبود که اگر چنین تصور شود، با تمام تلاش های جمهوری اسلامی در طول سه دهه برپائی جشنواره بین المللی فجر که هر ساله رو به بهبود است می توان خلاف آن را ثابت نمود.
بلکه مسئله انحلال تشکلی است که نه تنها به وظیفه اصلی خود که رسیدگی به امور صنفی سینما گران و بهبود کیفی و کمی سطح سینمای پایبند به فرهنگ و مذهب و ملیت ماست، نمی رسد. بلکه در کمال بی انصافی حامی و مدافع مخالفان و معاندان این مرز و بوم شده است.
ای کاش اهالی خانه سینما منصف می بودند و همانطور که توجهی به انقلاب و سینماگران انقلابی ندارند، به همان تناسب هم فضا برای بروز و ظهور اندیشه و رویکرد های معارض با انقلاب اسلامی ایجاد نمی کردند.
همانطور که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار با هنرمندان سینما و تلویزیون در تیرماه سال گذشته فرمودند:
" هنر نمایشى - بخش سریال و فیلم - امروز براى ما از همیشه مهمتر است. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهاى نمایشى خیلى مهمند؛ ابعاد تأثیرگذارى و فرهنگسازى هنرهاى نمایشى خیلى وسیع است و امروز ما به عنوان یک ملتى که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود میکند، پس دشمنهاى بزرگى هم دارد، مواجهیم با دشمنىهائى از راههاى مختلف، به شیوههای مختلف و از جمله به شیوهى استفادههاى هنرى و بیش از همه، هنر نمایش."
اگر دست انقلاب را در این مسیر پر فراز و نشیب مبارزه با استکبار جهانی نمی گیرید، لااقل پای انقلاب را نگیرند و سنگ راه نشوید.
چگونه انتظار دارید که حاکمیت تنها تماشاگر باشد و در حالیکه مشکلات صنفی اهالی نجیب سینما بیداد می کند و شما را در حال برگزاری جشن ها و گردهمایی های آنچنانی ببیند و دم بر نیاورد؟
جشن ها و گردهمایی هایی که با حضور عده ای خاص که غالباً ساکن مناطق خاصی از تهران هستند و خود را نماینده کل سینمای کشور دانسته و خود را منعکس کننده تمام دغدغه های ملت شریف ایران در سینما می دانند!
مردم ایران همانانی هستند که در حمایت از این نظام مقدس در سی انتخابات برگزار شده در کشور حاضر بودند و در سرما و گرما در صحنه ها حاضر بودند و عزیزانشان را در راه دفاع از این انقلاب تقدیم کرده اند. لطفا نگاهی به رفتار و آثار خود بیاندازید تا ببینید که تا چه حد از این مردم و دغدغه های آنها فاصله دارید؟
ای کاش به بیانات رهبر معظم انقلاب توجهی می کردید و لاقل به منافع ملی پایبند می بودید. منافع امروز ما چیزی جدای از انقلاب اسلامی نیست و اگر حامی انقلاب و ملت نیستید، پس لطفا روبروی آنها نایستید و فرصت خدمت به
اهالی سینما را از دیگران که قصد بهبود سینمای هم رنگ با فرهنگ و مذهب این ملت را دارند، دریغ نکنید.
امضا کنندگان این بیانه با تاکید بر پیگیری جدی مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به رویکرد انقلابی با حفظ هویت ملی در سینما، از اقدام انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت خود را اعلام می دارند.
والسلام من اتبع الهدی
این بیانیه تاکنون به امضای این خبرگزاری ها و سایت های خبری رسیده است:
رجانیوز - مشرق - بولتن نیوز - خبرگزاری رسا - خبرگزاری شبستان - خبرنامه دانشجویان ایران - خبرگزاری دانشجو - شبکه خبری سینمای ایران - صراط - بیباک - 598 - شیعه آنلاین - البرز نیوز - آتینیوز - تعامل - عماریون - افق نیوز - ندای انقلاب - صداقت نیوز - کاج نیوز - همراهان نیوز - موسسه اطلاع رسانی تبیان - هنر نیوز
گزارش خبرگزاری فارس، متن نامه عباس سلیمی نمین به شرح ذیل است:
جناب آقای مصلایی
دادستان محترم عمومی و انقلاب لارستان
باسلام، مرقومهای که با امضای دفترتان ارسال داشته بودید واصل شد. در این مرقومه عنوان شده بود «این دادستانی دنبالهرو منافع و بازیچه اهداف شخصی یا گروهی افراد نمیباشد که برای خوشایند یا تشویق کسی عمل خارج از ضوابط و اختیارات قانونی انجام دهد.»
جناب آقای دادستان، در پرونده مورد بحث نگرانی آحاد جامعه از برخورد نکردن در چارچوب قانون است و نه عمل خارج از ضوابط! آنچه متاسفانه بعضاً شاهدیم اینکه مرتبطین با صاحبان زر و زور از دایره قانون بیرون میمانند و اقدامات لازم در مورد آنها صورت نمیگیرد.
آقای س.ن طی سالهای گذشته مرتکب تخلفات عدیدهای گردیده است اما متاسفانه صرفاً به دلیل برخورداری از حمایت آقای عبدالله جعفرعلی جاسبی (رئیس غیرقانونی دانشگاه آزاد) توانسته است به اعمال زشت و پلید خود ادامه دهد. بنابراین به نگاه تیزبین جامعه حق دهید که با توجه به تجربیات گذشته، نسبت به آنچه در حواشی پرونده اخیر این جماعت میگذرد چندان خوشبین نباشد.
همچنین در نامه آمده است:
«انتشار علنی و ذکر نام متهمین در رسانههای گروهی؛ آن هم در مرحله تحقیقات مقدماتی که محرمانه و غیرعلنی است، مخالف قوانین و اصول و ضوابط حقوقی است و جای بسی تعجب دارد که فردی مانند شما از این موضوع بیاطلاع باشد.»
برای درک بهتر این فراز از نامه مناسب است یکبار دیگر اطلاعیه شماره پنج حضرتعالی را مرور کنیم:
«بدینوسیله به اطلاع عموم بالاخص مردم محترم گراش و شکات پرونده شرکت برگ سبز مطهر میرساند که متهم اصلی پرونده مذکور (آقای س.ن) که از تاریخ ۱۲/۱۱/۸۷ تاکنون متواری بود با تلاش و پیگیریهای بازپرس ویژه پرونده و این دادستانی توسط مامورین انتظامی در ساعت ۲۱ شب گذشته (۱۹/۳/۸۸) دستگیر شد. اطلاعات تکمیلی متعاقباً اعلام میگردد- دادستانی عمومی و انقلاب لارستان».
با توجه به مفاد این اطلاعیه باید پرسید اولاً اگر آنگونه که مدعی شدهاید دستگیری افراد کلاهبردار نباید به اطلاع مردم برسد دلیل صدور چنین اطلاعیهای خطاب به ملت در سراسر کشور و بالاخص اهالی گراش چیست؟
چیزی که از این اطلاعیه استنباط میشود اعلام خبر دستگیری فردی با سابقه گستردهای در کلاهبرداری است تا کلیه مالباختگان در سراسر ایران با اطلاع از این امر شکایتهای خود را تسلیم مقام قضایی متکفل بررسی این پرونده نمایند.
بنابراین اگر هدف از این اطلاعیه اطلاع رسانی به ملت ایران بوده است چرا اینچنین عجیب و غریب که هم مردم در جریان قرار نگیرند و هم اعلام شود که اطلاعرسانی صورت گرفته است.
ثانیاً در اینجا باید پرسیده شود که این اطلاعیه در کدام روزنامه کثیرالانتشار به چاپ رسیده است؟ علیالقاعده زمانی که یک مقام قضایی میخواهد حقوق ملت را استیفا نماید بعد از دستگیری یک کلاهبردار مهم سابقهدار طی اطلاعیهای در یک یا چند روزنامه کثیرالانتشار مشخصات کلاهبردار را اعلام میدارد تا هرکس به هر نوع حقوقش توسط وی تضییع گشته اقدام لازم را برای طرح شکایت به عمل آورد.
در صورتیکه مشخص گردد این اطلاعیه در چه تاریخی و در کدام جریده به چاپ رسیده آنگاه سئوال دیگری مطرح خواهد شد که آیا این نوع اطلاعرسانی به ملت نقض غرض نیست؟
پنهان داشتن نام متهم با صدور اطلاعیه در مورد دستگیری «متهم اصلی» در تعارضی آشکار و به نوعی به سخره گرفتن افکار عمومی است. در حالی که بر اساس عملکرد جنابعالی، موظف بودهاید نام متهم را بصراحت اعلام کنید تا امکان احقاق حقوق مردم، ممکن گردد. در غیر این صورت، چگونه مردم در سراسر کشور قادر به تشخیص نام و هویت کامل «س. ن» خواهند بود؟ مطایبتاً باید یادآور شوم این نوع اطلاع رسانی همراه با پنهانکاری میتواند خیلی از اسامی را در بر بگیرد ازجمله نام خانوادگی نویسنده این سطور را!
در آخرین فراز نامه حضرتعالی (یا دفترتان) آمده است:
«این دادستانی با هیچ شخص یا گروهی عقد اخوت نبسته و تعارفی ندارد و وامدار کسی نیز نمیباشد، لذا صرفاً بر اساس اصول و ضوابط قانونی هر شخص یا اشخاصی در هر مقام یا موقعیتی هر زمان که لازم بداند احضار و از آنان تحقیق و در صورتی که اتهامی متوجه آنان باشد اقدامات قضایی قانونی به عمل خواهد آورد.»
در این زمینه باید گفت آنچه در مورد عامل اجرایی این پرونده شاهدیم با این فراز نامه همخوانی ندارد. با این وجود نظر حضرتعالی را به محتوای سخنرانی آقای جاسبی در دبی (هماندیشی اقتصادی و فرهنگی مهرماه ۸۷) جلب میکنم.
در این هماندیشی که به طراحی آقای جاسبی و عاملیت آقای سعید نجفی برگزار گردید آنچه موجب میشود که ایرانیان مقیم امارات اعتماد کنند
و سرمایههای خود را در اختیار آقای نجفی قرار دهند سخنرانی آقای جاسبی و وعده برخورداری از سود چشمگیر توسط ایشان است.
بنابراین در صورتیکه بنا باشد عدالت رعایت شود باید آقای جاسبی به عنوان متهم اصلی احضار گردد اما در حالی که ماهها از این کلاهبرداری بزرگ میگذرد، کمترین نشانی از دیده شدن متهم اصلی به چشم نمیخورد.
به امید آنکه مردم در عمل آنچه را در این نامه طرح شده شاهد باشند، توفیق حضرتعالی را در اجرای عدالت از خداوند متعال خواستارم.
باتشکر
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
عباس سلیمینمین