شهردار تهران با تاکید بر اینکه جز انقلابی ماندن، انقلابی زیستن و جز التزام عملی به ولایت فقیه و رهبری، راه دیگری نداریم، گفت:
این هم باور دینی ما است و هم بررسی عقلی ما را به اینجا میرساند.
محمدباقر قالیباف در آخرین نشست فصلی مدیران شهرداری در سال 88 که در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد، با تشکر از مدیران و کارکنان شهرداری که گمنام، به شهر و شهروندان خدمت میکنند، به شرایط سیاسی کشور در سال گذشته در همین ایام اشاره کرد و اظهار داشت:
سال گذشته کشور در این زمان در تب و تاب مسائل سیاسی و انتخابات بود و هر فرد در ذهن خود مسائلی داشت، آن روز گفتم همه این مسائل میگذرد و به هرچه میخواهیم فکر کنیم، اما از انقلاب، نظام، رهبری و خدمت به مردم غافل نشویم، این فراز و نشیبها میآید و میرود.
وی افزود: در عمرم به خود اجازه ندادم که جایی را نردبام خود کنم، میخواهم خدا مرا به حال خود وا نگذارد که به این گونه مسیرها بروم و اطمینان دارم که جز به وظیفهام به چیز دیگری فکر نمیکنم.
شهردار تهران با بیان اینکه فردای قیامت باید جواب شهدا را بدهیم و تکلیف من و امثال من ماهیتا با خیلیها متفاوت است، به شرایط پیش آمده پس از انتخابات اشاره کرد و ادامه داد:
صادقانه بگویم در زمانیکه مردم و ملت ما با هدایت حکیمانه مقام معظم رهبری، بزرگترین افتخار یک نظام ولایی مقدس را در انتخابات رقم زده و اوج مردمسالاری دینی را به نمایش گذاشتند، زمانی که برگ زرین و به یادماندنی دیگری در تاریخ ایران اسلامی ثبت شد و مردم و رهبری چنین افتخاری آفریدند، حوادث بعد از انتخابات، تلخی زیادی در کام مردم و انقلاب بر جای گذاشت.
وی افزود: خدا را شاهد میگیرم در طول این ایام، دغدغه من این بود که مجموعه شهرداری و مدیریت شهری دست از فعالیت برندارد.
شهردار تهران بدون نام بردن از فردی تصریح کرد:
«بعضی» به من میگویند تو سیاسی نیستی، اگر بودی الان وقت ماهیگیری است، اما به این طرز تفکر میگویم که اگر سیاسی بودن به این معناست، هیچگاه نمیخواهم اینگونه باشم و از این جنس نیستم.
شهردار پایتخت، فرصتهای باقی مانده را برای نسل انقلاب کاملا استثنایی و مهم دانست و با اشاره به اینکه فرصت آزمون و خطا برای آینده نداریم، گفت:
ما دین بیشتری به انقلاب داریم و باید فضای کشور را فضای کار و تلاش کنیم، در مقابل این همه افتخاری که مردم آفریدند، وظیفه داریم کار صادقانه و خردمندانه تحویل مردم دهیم و همه آن را حس کنند.
وی ادامه داد: آنهایی را که به هر دلیل به انقلاب وفادار نیستند، با عملمان دعوتشان کنیم، امروز وقت کار سلبی نیست، امروز که انقلاب پیروز شده و در مسند هستیم باید با کار ایجابی مخالفان را به انقلاب دعوت کنیم، برخورد سلبی مختص آنهایی است که با انقلاب عناد داشته و اقدام ضدانقلابی میکنند که اینها جمعیت بسیار محدودی هستند.
شهردار تهران افزود: آنهایی را که به انقلاب بیتفاوت هستند یا باورهایشان با باورهای ما متفاوت است باید با کار و عملمان دعوتشان کنیم و بگوییم برکت انقلاب و کارکرد جامعه دینی این است.
قالیباف با تاکید بر اینکه جز انقلابی ماندن، انقلابی زیستن و جز التزام عملی به ولایت فقیه و رهبری، راه دیگری نداریم، خاطرنشان ساخت: این هم باور دینی ماست و هم بررسی عقلی ما را به اینجا میرساند، موقعیتی را که خدا ما را در آن قرار داده که به برکت شهدا و نظام اسلامی و امام (ره) است، قدر بشناسیم و آن را از دست ندهیم.
قالیباف - شهردار تهران - محمد باقر قالیباف -قالیباف - شهردار تهران - محمد باقر قالیباف قالیباف - شهردار تهران - محمد باقر قالیباف --قالیباف - شهردار تهران - محمد باقر قالیباف -قالیباف - شهردار تهران - محمد باقر قالیباف -
به نقل از فرارو:
فرارو- دیروز روزنامه اعتماد بعد از 8 سال کار حرفهای از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد. مدیرمسئول این روزنامه عنوان کرد که مصداق خاصی برای توقیف روزنامه به او اعلام نشده است. حضرتی توقیف اعتماد را «مصیبت» میداند و میگوید این یعنی قیف داستان خیلی تنگ شده است.
الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنامه توقیفشده اعتماد در گفتگو با «فرارو» درباره علل توقیف این روزنامه گفت: «دلیل خاصی به ما اعلام نشده است. آقای رامین در نامهای که به ما نوشته اند، به ماده 6 قانون مطبوعات که بسیار کلی است اشاره کرده اند و مطلب یا مصداق خاصی را به ما اعلام نکردند.»
حضرتی درباره تذکرات قبلی روزنامه اعتماد در ماههای اخیر اظهار داشت: «از زمانی که آقای رامین آمدند، ما چند مورد تذکر داشتیم که البته بجا هم نبودند.» وی افزود: «روزنامه لغو امتیاز نشده، توقیف و به دادگاه ارجاع شده است؛ که البته هنوز راجع به دادگاه چیزی به ما اعلام نکرده اند.»
این فعال عرصه رسانه همچنین گفت: «آقای رامین هیچ دلیلی برای توقیف روزنامه اعتماد ندارد. روزنامه اعتماد روزنامهای اصلاحطلب، مستقل، حرفهای و طرفدار نظام جمهوری اسلامی بود. کار ما بسیار مودبانه بود، همه گروههای داخل کشور و طرفدار نظام و انقلاب را پوشش میدادیم و این روزنامه متعلق به یک جناح خاص نبود.»
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی اضافه کرد: «به همان اندازه که عکس آقای توکلی صفحه اول چاپ میشد، همان اندازه که از آقای ترقی، بادامچیان، مشایی و خانم بهروزی مطلب کار میشد، به همان اندازه هم به دیگران توجه داشتیم.» وی ادامه داد: «هرکس که در داخل این کشور، و در چارچوب این نظام فعالیت میکرد و تفکری یا ایدهای داشت برای ما محترم و سوژه کار ژورنالیستی و حرفهای بود.»
مدیرمسئول روزنامه اعتماد، روزنامه خود را رسانه فراگیری خواند که تمام جناحها به آن تعلق خاطر داشتند و گفت: «دوستان اصولگرا بهترین مطالبی را که میخواستند در تریبونی پرمخاطب چاپ شود، به روزنامه اعتماد میدادند.»
الیاس حضرتی ابراز عقیده کرد: «به نظر من آقای رامین اشتباه بزرگی را مرتکب شد، چون این کارها بیسرانجام است و ربطی هم به نظام جمهوری اسلامی ندارد.» وی ظرفیت نظام جمهوری اسلامی را بسیار بالا دانست و اظهار داشت: «مصیبتی که ما در این ایام پیدا کردیم این است که افرادی بر سر کار آمدند که نمیدانند ابعاد و اندازه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چهقدر است.»
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، این افراد را کاتولیکتر از پاپ خواند و بیان داشت: «این افراد زحمتی برای کشور و انقلاب نکشیدند و همینطور جارو را برداشتند و همه را جارو میکنند. از این بابت واقعاً متاسفم.»
این فعال اصلاحطلب گفت: «اگر روزنامه اعتماد هم در این روند تحمل نشود، به نظر من قیف داستان بسیار تنگ شده است.» وی ادامه داد: «من مرتباً از سوی دوستان جنبش سبز هم مورد انتقاد بودم که شما بسیاری از مطالب، اخبار، مراسم، بیانیهها و اطلاعیهها را پوشش نمیدهید و مقالات بسیاری از افراد را چاپ نمیکنید؛ اما ما به اصول نظام و انقلاب و کار حرفهای خود پایبند بودیم.»
الیاس حضرتی روزنامهای مثل اعتماد را برای یک کشور، از نان شب هم واجبتر دانست و اظهار کرد: «از دوش من که بار مسئولیتی برداشته شد، خوشحال هم میشوم که بار مسئولیت اجتماعی را که در برابر مردم داشتم، کسی مثل آقای رامین پیدا میشود و برمیدارد.»
وی با بیان اینکه از تمام راههای قانونی برای احقاق حق خود استفاده خواهیم کرد، گفت: «دیشب بدون استرس و آسوده خوابیدم و دیگر نیاز نبود که تا ساعت 11 شب، سطر به سطر مطلب بخوانم و اصلاح کنم، اما از طرف دیگر جامعه لطمه میبیند.»
مدیرمسئول روزنامه توقیفشده اعتماد بیان داشت: «از یک طرف تریبونی که مردم به آن دلبسته بودند و از طریق آن تغذیه میشدند از بین رفته است و از سوی دیگر 400، 500 نفر در آستانه عید بیکار شدند.» وی ادامه داد: «اینها مصیبتهایی است که آدمهای که اندیشه بزرگی ندارند ایجاد میکنند و به نظام و انقلاب لطمه میزنند.»
مشروح گفت و گو با اسدالله بادامچیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است که طی آن به بررسی اختلافات احمدی نژاد و هاشمی پرداخته است به نقل از فرارو :
برخی پیشنهاد داده اند که برای ایجاد وحدت ملی در کشور و حل اختلافات انتخاباتی آقایان هاشمی و احمدی نژاد، آقای احمدی نژاد در جلسات مجمع حضور یابد و هاشمی رفسنجانی هم در تریبون نماز جمعه حضور یابد. نظر شما در این باره چیست؟
این از آن حرفهای غیر صحیح است. مگر امور کشور معامله است که آقا شما ریش را ول کن تا من هم چانه ات را ول کنم. نماز جمعه متعلق به ولی امر مسلمین است. ایشان به هرکس بفرمایند، می رود نماز می خواند. مردم هم پشت سر هر کسی که ولی امر مسلمین تعیین کند، نماز می خوانند. چون امام جمعه منصوب است.
در رابطه با حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، هر کسی که عضو است باید درجلسات حضور یابد. آقای احمدی نژاد اگر شرکت نکند یعنی به یک مسوئلیت و وظیفه ای که بر عهده دارد عمل نکرده است. ما که نمی توانیم بگوییم آقا برو به مسئولیتت عمل کن و فلان جا بشین! گرو و گروکشی که نیست. مثلا من که نمی توانم بگویم به مجلس نمی روم چون با فلان گروه اختلاف دارم. اینطور که نمی شود. پس بنابراین این مسائل ربطی به جریانات سیاسی و انتخابات ندارد.
اما برخی معتقدند که حضور نیافتن آقای رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص اگرچه با توجیه کار زیاد ایشان در دولت همراه است اما در حقیقت به خاطر اختلاف مواضع سیاسی ایشان با آقای هاشمی است.
در مجمع تشخیص مصلحت نظام همه نوع سلیقه هست. حالا یک نفر دلش نمی خواهد در آن شرکت کند، خب نکند. آقای کروبی هم عضو این مجمع بود اما خودش را عزل کرد. آقای موسوی هم یک مدتی نرفت؛ بعد دوباره رفت و الان شنیده ایم که باز هم مدتی است که به این جلسات نمی رود. این یک مسئولیت است که بر عهده آقایان است و ربطی به مسائل سیاسی ندارد.
گفتید که عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام یک مسئولیت است که آقایان موسوی و احمدی نژاد به آن عمل نمی کنند. چگونه میتوان از آنها خواست که به وظایفشان عمل کنند؟
من کی گفتم که به وظیفه اشان عمل نمی کنند. این حرف شماست.
چطور می توان از این آقایان خواست تا برای اتمام مسائل انتخاباتی و ایجاد وفاق هم که شده در جلسات مشترکی همچون مجمع تشخیص مصلحت شرکت کنند؟
من در کلان مملکت بین آقایان هاشمی و احمدی نژاد اختلافی نمی بینم. مثل اینکه آقای احمدی نژاد در واکنش به گزارش آژانش همان موضعی را می گیرد که آقای هاشمی رفسنجانی می گیرد. پس در کلان هیچ اختلافی با هم ندارند. در مسائل سیاسی و اداره کشور، اختلاف نظرهایی وجود دارد. گاهی برخی این اختلاف نظرها را آنقدر بزرگ می کنند که انگار ما معضل خیلی سختی داریم و جناب آقای احمدی نژاد با جناب آیت الله هاشمی با هم تفاهم همه جانبه ندارند. خب چنین تفاهم همه جانبه ای با یکدیگر نداشته باشند؛ چه می شود مگر؟ مهم این است که در اداره کشور به مسئولیت هایشان عمل کنند.
باید از رئیس جمهور حمایت کرد و به او احترام گذاشت. با حفظ سلیقه ها هر کس که در این پست است باید از او حمایت کرد. در مورد رئیس مجمع تشخیص مصلحت هم همینطور است. بالاخره ایشان یک عنصر پرسابقه در نظام هستند و 50 سال خدمت کرده است. درست نیست که خدمات ایشان را نادیده بگیریم. البته همه باید زیر نظر رهبری انجام وظیفه کنند. اینکه برخی مسائل جزئی را می خواهند به مسائل کلی و اساسی تبدیل کنند، درست نیست. در این چند سال همیشه از این حرف ها بوده و هیچ طوری هم نشده. حالا هم اتفاقی نخواهد افتاد.
آقای بادامچیان فکیر می کنید چرا آقای هاشمی بعد از انتخابات یک بار به نماز جمعه رفت؟
نگفتید که بالاخره چراآقای هاشمی در نماز جمعه حضور نمی یابند؟
چرا این سوالات را می پرسید؟ اصلا شما به نماز جمعه چه کار دارید؟ چرا میخواهید از این موضوع یک دعوا درست کنید.
ولی من به دنبال دعوا نیستم. فقط پرسیدم که چرا آقای هاشمی نمی توانند در نماز جمعه حاضر شود.
من هم منظورم این نبود که شما دنبال دعوا هستید. شما را نمی گویم. منظورم این است که یک خطی با این هدف در کشور راه افتاده است. من می گویم که مثبت نگاه کنید. چکار به حضور در مجمع و نماز جمعه دارید.
ببینید اصل پیشنهادی که برای حضور آقای احمدی نژاد در مجمع تشخیص و آقای هاشمی در نماز جمعه رامطرح کردم از سوی آقای اکرمی عنوان شده بود. من هم نظر شما را درباره اش پرسیدم.
من که درباره اظهارنظر دیگران نظر نمی دهم. اما از نظر من این پیشنهاد دقیقی نیست. نه اینکه بگویم درست نیست؛ دقیق این موضوع این است که آقای هاشمی به عنوان امام جمعه موقت، منصوب آقاست و هرگاه لازم بداند می رود و هروقت لازم نداند نمی رود. نمی شود در این وسط معامله یا بده بستان سیاسی کرد. حضور در مجمع تشخیص هم وظیفه است و افراد برای شرکت در آن مسئولیت دارند. اما اگر کسی شرکت نکرد که نمی توان او را برد به دادگاه.
این هم از سوالات منفی است. یک بخشی مربوط به خود آقای هاشمی است که یا می خواهد بیاید یا نمی آید. یک وقتی ایشان سرما خورده اند و نمی توانند بیایند. اینکه بگویند آقای هاشمی می خواهد بیاید نماز جمعه و آقا نمی گذارد، حرف غلطی است. اینکه بگویند آقا اجازه نمی دهند هم غلط است. آقای هاشمی امام جمعه موقت هستند و به نماز جمعه می آیند.
آیا هاشمی "مات" میشود؟
این پست از سایت فرارو برایتان نقل می شود:
فرارو- اکبر هاشمی رفسنجانی رییس دو نهاد بسیار مهم و اثر گذار در قانون اساسی ایران در وضعیت پیچیده و بسیار سختی قرار دارد، امروز این پرسش مطرح است که آینده سیاسی او در چه مسیری رقم خواهد خورد؟ رییس مجلس خبرگان رهبری پس از انتخابات در بازی شطرنج سیاسی گرفتار آمد که شاید هیچ روزی تصور نمیکرد اینگونه گرفتار شود.
به گزارش فرارو، شرایط کنونی هاشمی به مراتب سختتر از نیمه دوم دهه هفتاد است. او امروز در وضعیت انتخاب بودن- نبودن قرار دارد. قاسم روانبخش روحانی رادیکال حامی احمدی نژاد معتقد است حذف هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاسی کشور کاری دور از دسترسی نیست" اما «ما معتقدیم که دیگر نیازی به حذف هاشمی رفسنجانی توسط نیروهای انقلابی نیست چرا که وی به زودی خودش، خودش را برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد کرد.»
این شاگرد شاخص آیتالله مصباح یزدی با حمله به عملکرد هاشمی گفت: «هاشمی رفسنجانی همیشه بر اساس هواشناسی سیاسی موضع میگیرد در زمان نزدیکی اجلاس خبرگان و یا تعیین هیات رییسه مواضع ولایی و نزدیک به رهبری از خودش اتخاذ میکند اما بلافاصله با اتمام این مهم دوباره هم دم با سران جریان سبز و اصلاحطلبان میشود.»
روانبخش برای حذف هاشمی زمان دقیق هم تعیین میکند، وی در این باره تصریح کرد: «همین مهم به خوبی برای نمایندگان محترم خبرگان رهبری و همچنین ملت ایران و مسئولان امر واضح و صریح شدهاست و طی 6 ماه آینده بدون شک از صحنه سیاسی کشور کنار خواهد رفت.»
اظهار نظر درباره حذف رییس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام مدتها است در مجامع اصولگرا مطرح است و مربوط به امروز نیست، چندی پیش علیرضا پناهیان دیگر روحانی حامی دولت از این مسئله سخن گفت و اظهار کرد: «ادامه حیات سیاسی آقای هاشمی در عرصه سیاسی کشور کاملا به رفتار وی بستگی دارد و در این راستا ما هم دعا میکنیم که آقای هاشمی رفتارهایی را در پیش گیرد که بتواند همراه رهبر باقی بماند.»
پروژه حذف
در حالی که حامیان دولت با انتقاد از رفتارهای هاشمی آن را عامل حذف او معرفی میکنند، محمد هاشمی برادر رییس مجمع اعتنقاد دیگری دارد وی از "پروژه حذف هاشمی" سخن میگوید و آن را یک "سناریو قدیمی" میخواند، برادر رییس خبرگان از وجود "افرادی در حکومت ونظام" برای حذف برادرش خبر میدهد.
مطرح کردن این تئوری فقط مختص نزدیکان هاشمی نیست بلکه علی مطهری نماینده اصولگرای تهران نیز "تز حذف هاشمی از سوی افراطیون" را مطرح میکند. فرزند شهید مطهری در اواخر آذر اظهار کرد: «به نظر میرسد افراطیون به جای اجرای عدالت و ترمیم دلخوریهای گذشته، قصد عذرخواهی ندارد و در قالب پروژهای به دنبال حذف هاشمی از انقلاب است.»
در میان "تز حذف" هاشمی دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از وجود "پروژه هاشمی ستیزی" در همین راستا خبر داد، این دفتر طی اطلاعیه در اینباره نوشت: «پروژه ”هاشمیستیزی” با هدف نردبانسازی برای ستیز همهجانبه با حضور روحانیت در امور اجرایی و تقنینی چنان رندانه کلید خورده است.»
اکبرهاشمی رفسنجانی با انتقادات پیش از انتخابات از احمدی نژاد و همراهی غیر رسمی در کنار اصلاحطلبان به عنوان یکی از متهمان اصلی به تعبیر حامیان احمدی نژاد "نه به احمدی نژاد" به حساب میآید. نامه وی به رهبر معظم انقلاب پیش از انتخابات ریاست جمهوری و گلایه از حملات شب مناظره به او خانوادهاش و همچنین خطبه انتقادیاش پس از انتخابات به دستمایه مخالفان وی تبدیل شد تا پرده انتقاد را بدرند و به وادی تخریب گسترده وارد شوند و او را یکی از متهمین "کودتای مخملی" معرفی کنند.
این روند تا آنجا ادامه پیدا کرد تا کسانی همچون غلامحسین الهام وی را به "براندازی" متهم نمود و روانبخش از تعبیر "هواشناسی سیاسی" برای رفتارهای او سود برد. این گروه از مخالفان هاشمی کار را به جایی کشاندند که یکی از نمایندگان مجلس در نطق پیش از دستور خود به سبک فاطمه رجبی که او را با رضا خان مقایسه می کند هاشمی را "اکبر شاه" خطاب کرد.
هاشمی و نماز جمعه
رییس مجلس خبرگان رهبری با وجو د این که یکی از چهرههای ثابت نماز جمعه پایتخت بود پس از خطبههای تیرماه خود کاملا از حضور در نماز جمعه باز ماند، مسئلهای که تاکنون چرایی آن روشن نشده است،
عدهای معتقد هستند وی از اقامه نماز حذف شده است، عدهای دیگر میگویند "هاشمی خود حاضر به اقامه نماز جمعه نیست"، اما محمد هاشمی در اینباره اظهار کرد" هیچ کس نمی تواند هاشمی را از نماز جمعه حذف کند."
داستان عدم حضور هاشمی در نماز جمعه به عنوان یکی از مصادیق حذف تدریجی وی از فضای سیاسی معرفی میشود، در این میان برخی از چهرههای سیاسی نیز سعی میکنند وی را به نماز جمعه و از سوی دیگر احمدی نژاد را به جلسات مجمع تشخیص مصلحت بازگردانند. اما گویی که این امر امکان پذیر نیست.
با این اوصاف رییس مجلس خبرگان در روزهای پس از انتخابات در میانه شطرنج سیاسی خود با مخالفانش بارها کیش داد و بارها کیش خورد. اما اکنون در چه شرایطی قرار دارد؟
اظهارات قاسم روانبخش نشان میدهد حامیان احمدی نژاد پس از اتفاقات 22 بهمن همان گونه که تصور میکنند موسوی، خاتمی، کروبی از فضای سیاسی کشور کاملا حذف شدهاند و اکنون نوبت به حذف چهره دیگر اصلاح طلب میرسد و آن هم کسی نیست جز اکبر هاشمی رقسنجانی سیاستمداری که قطعا حذف او راحت نخواهد بود. به نظر میرسد اظهارات روانبخش نشانگر این مسئله است که زمان "مات" کردن هاشمی رفسنجانی فرا رسیده است و او زمان آن را این گونه اعلام میکند" 6 ماه آینده بدون شک از صحنه سیاسی کشور کنار خواهد رفت." اما قاسم روانبخش در شرایطی از حذف هاشمی سخن میگوید که برخی از اصولگرایان معتقدند وی از مواضع نماز جمعه خویش عدول کرده است.
در پی انتشار نامه محمدعلی انصاری به حجت الاسلام و المسلمین سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، وی به انصاری پاسخ داد.
به گزارش سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، متن کامل این نامه به این شرح است:
برادر گرامی جناب حجهالاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری ( دام توفیقه )
سلام علیکم
با صلوات بر محمد و آل محمد و احترام و با آرزوی تحیات الهی ، بازگشت به مرقومه جناب عالی به تاریخ 5/7/88 ، با عنایت به رسالت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (رض) در پاسداری از سیره نظری و عملی آن حضرت و نشر آن ، اهتمام آن مؤسسه و دستاندرکاران به آرمانها ، ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی و نقش شما در انجام این رسالت ، به اطلاع میرساند ؛
1- بسیاری از مسائلی که در فضای سیاسی جامعه در مورد سپاه و بسیج از سوی برخی گروههای سیاسی مطرح میگردد بر این مبنا استوار است که سپاه یک نیروی صرفا نظامی بوده و غیر از نظامیگری هیچگونه نقش دیگری را نباید ایفا نماید . صدر نامه شما که در آن نسبت به موضعگیری های فرماندهان ، روحانیون و مسئولین عقیدتی سیاسی و اینجانب ایراد وارد شده ، متأثر از همین دیدگاه است.
آیا واقعا سپاه یک سازمان انقلابی صرفا نظامی است؟! اگر چنین است پس این تهدیدات غیرنظامی با ماهیت نیمه سخت و نرم بر علیه انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و آرمانهای حضرت امام (یه) را چه کسی باید پاسخگو باشد؟! آیا سپاه برای مقابله با تهدیدات، دارای رسالت، مأموریت و وظیفه نمیباشد؟! رجوع به قانون پاسخ این سؤالات را میدهد؛
برابر نص صریح قانون اساسی، ( اصل 150) فلسفه وجودی و ماندگاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی " نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن " است. شک نمیتوان کرد که ایفای این نقش و مأموریت مستلزم شناخت و بصیرت خانواده بزرگ سپاه ( سپاه و بسیج ) از انقلاب، دستاوردهای ارزشمند آن، آسیبها و تهدیداتی که متوجه آن بوده و یا خواهد بود، راههای مقابله با مخاطرات و تهدیدات و همچنین هوشیاری و آمادگی مستمر، عالمانه و مؤثر برای دفاع همه جانبه در عرصههای مختلف است. همین خصوصیت، سپاه را از نیروهای مسلح متمایز میکند.
2- به استناد فصل اول اساسنامه سپاه پاسداران مصوب 15/6/1361 مجلس شورای اسلامی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادی است تحت فرماندهی عالی رهبر معظم انقلاب که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمانهای الهی و گسترش حاکمیت قانون طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت بنیه دفاعی جمهوری اسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی وسازماندهی نیروهای مردمی میباشد.»
3- بر اساس قوانین ( قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی )، نیروهای مسلح و از جمله سپاه تحت فرماندهی معظم کل قوا بوده و تدابیر معظم له در خصوص این نیروها در حکم قانون میباشد. در سند رسالت سپاه که به تصویب فرماندهی معظم کل قوا رسیده و به سپاه پاسداران ابلاغ شده ، بر دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در برابر تهدیدات سه گانه سخت ، نیمه سخت و نرم به عنوان رسالت سپاه تصریح شده است .
فصل دوم اساسنامه سپاه پاسداران در قالب 10 ماده و دو تبصره به تشریح مأموریت سپاه، حیطه و چگونگی انجام آن اشاره دارد و "مبارزه قانونی با عوامل و جریانهایی که در صدد خرابکاری، براندازی نظام جمهوری اسلامی ، و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران میباشند"، مبارزه قانونی با عواملی که با توسل به قوه قهریه درصدد نفی حاکمیت قوانین جمهوری اسلامی باشند"، "پرورش و آموزش اعضاء سپاه طبق تعالیم و موازین اسلامی مبتنی بر رهنمودهای ولایت فقیه در زمینههای عقیدتی،سیاسی و نظامی در جهت کسب توان لازم به منظور انجام مأموریتهای محوله" و "برنامهریزی ، سازماندهی، اداره و فرماندهی و اجرای آموزشهای عقیدتی، سیاسی و نظامی اعضاء بسیج مستضعفین بر طبق موازین اسلامی" از جمله مقررههای این فصل هستند.
4- به استناد مفاد حکم انتصاب به عنوان نماینده ولی فقیه در سپاه اولویت های ماموریت اینجانب در تصدی این مسئولیت، تعمیق معرفت دینی و ارتقاء بصیرت سیاسی آحاد سپاه و بسیج است.
5- ماده 27 اساسنامه و ماموریت و وظایف مصوب دفتر (معاونت) سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه به اشراف خبری- تحلیلی بر محیط داخلی، منطقه ای و بین المللی آگاه سازی سیاسی و اطلاع رسانی، ارتقاء سطح معرفت و بصیرت سیاسی گستره ماموریتی سپاه به بهره گیری از شیوه ها و ساز و کارها در راستای عمق بخشی آگاهی ها و ارتقاء بینش و بصیرت سیاسی است.
با توجه به آنچه بطور مختصر در خصوص رسالت سپاه و نقش نمایندگی ولی فقیه در سپاه ذکر گردید، باید کار ویژههای سپاه در سالهای اخیر را ارزیابی نمود و درباره آن قضاوت کرد. اینجانب و تمامی فرماندهان و مسئولان سپاه به دیدگاههای حضرت امام (ره) در خصوص عدم ورود نظامیان به عرصه منازعات سیاسی واقف بوده و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای ( مد ظله العالی ) در این موضوع را کاملا منطبق بر دیدگاههای حضرت امام (ره) دانسته و خود را ملزم و متعهد به رعایت آن میدانیم.
مشکل اصلی در برداشتهای نادرست عدهای از دیدگاههای حضرت امام (ره) است. بر داشتهایی که بر اساس آن سپاه را همانند ارتش، یک نیروی صرفا نظامی دانسته و این برداشت با حقایق و واقعیتها مغایرت دارد. انقلاب اسلامی از سالهای بعد از جنگ تحمیلی تا به امروز با "تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، قتل عام فرهنگی، تهدیدات نرم و جبهه ناتوی فرهنگی دشمنان " مواجه بوده و این تهدیدات نرم بیست سال گذشته، اکنون به مرحله "جنگ نرم " رسیده که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل وضعیت کنونی میفرمایند: «ما با جنگ نرم دشمنان مواجه هستیم».
آیا سپاه برای مقابله با این جنگ نرم، وظیفهای دارد یا نه؟ عدهای مسایل داخلی کشور را به رقابت سیاسی بین دو جناح یا جریان سیاسی خلاصه میکنند و بر اساس آن اقدامات سپاه را جناحی پنداشته و بر اساس همین تحلیل نادرست به سپاه انتقاد میکنند. شما در نامه به موارد و مصادیقی اشاره کردهاید که به اختصار توضیحاتی جهت رفع ابهامات داده میشود.
الف) بیت حضرت امام (ره) و منسوبین به آن حضرت برای همه مردم عزیز هستند، لکن به این نکته باید توجه داشت که خود حضرت امام (ره) به همگان آموختند که اسلام از همه چیز عزیزتر است و برای حفظ اسلام نباید با کسی تعارف داشت. شما به خوبی میدانید که حضرت امام (ره) آقای منتظری را حاصل عمر خود میدانست و آن گاه که ایشان با وجود برخورداری از جایگاه قائم مقامی رهبری با دشمنان و مخالفان نظام همراه شد، حضرت امام (ره) با هوشیاری و قاطعیت تمام با وی برخورد کردند و نامه معروف 6/1/1368 را نگارش فرمودند. بنابراین افراد به صرف انتساب به حضرت امام (ره) و یا داشتن سابقه همراهی با آن عزیز سفر کرده، خود را نباید مبرا از هر خطایی دانسته و هر نقدی نسبت به آنان غیرقابل تحمل گردد.
ب ) با توجه به مسایل سالیان اخیر ، حوادث دوران دوم خرداد و به ویژه مسایل پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و پیدایی این فتنه ، سؤالات و ابهامات بسیاری در ذهن پاسداران و بسیجیان در خصوص مواضع و عملکرد برخی منسوبین به حضرت امام (ره) پدیدار گردید و آنچه در برخی جلسات مطرح شده، در واقع پاسخگویی به این سؤالات و ابهامات است .نمونههایی از این سؤالات که دارای فراوانی بسیار بالا در تمامی ردههای سپاه و بسیج میباشد ، مورد اشاره قرار میگیرد ؛
1- سکوت معنیدار جناب حجهالاسلام سید حسن خمینی در جریان آشوبها و فتنه سبز چگونه توجیه میشود ؟
2- چرا بیت حضرت امام و شخص سید حسن آقا چنین مراودههایی با عناصر دوم خردادی و کسانی که در طراحی و تهییج آشوبها دخالت داشتند، دارد ؟
3- با آن سابقه افراطی در جریان دوم خرداد و هتک حرمت به مقدسات دینی و مسئولین و شخصیتهای انقلابی و حتی نسبت به خود حضرت امام (ره) در گذشته، و مواضع و اقدامات اخیر، چرا موضع روشنی از بیت امام و جناب حجهالاسلام سید حسن دیده نمیشود و یا اگر هست در تأیید آنهاست؟
4- چرا جناب حجهالاسلام سید حسن خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حاضر نشد و سفر به پاکستان را بهانه کرد. آیا بین او و آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی و دیگران که سفرهای همزمانی را بهانه کردند ارتباطی وجود داشته است؟
5- جناب حجهالاسلام سیدحسن پس از آزادی علیرضا بهشتی از زندان به دیدار او و دلجویی رفت. آیا جناب حجهالاسلام سید حسن وابسته به یک جناح خاص افراطی مقابل نظام است که هیچ نشانه روشنی از او در حمایت از امام و رهبری و آرمانهای انقلابی و ملت وفادار به ارزشها دیده نمیشود؟
6- جناب حجهالاسلام سید حسن خمینی بجای اینکه در کنار رهبری باشد در کنار مخالفان و در مقابل رهبری است؟
برای پاسخ به این قبیل سؤالات و ابهامات، نمیتوان واقعیات در فضای سیاسی کشور را نادیده گرفت و آنچه که احیانا در برخی نشریات بسیج و یا جلسات هدایت و توجیه سیاسی سپاه و بسیج مطرح شده، با توجه به همین واقعیات است. البته باید به این نکته توجه داشت که در بسیاری از مواقع بین آنچه در یک نشریه و بولتن آمده و یا در یک جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ مطرح گردیده و آنچه با واسطههایی برای دیگران نقل میشود تفاوتهای اساسی وجود دارد. به عنوان نمونه شما مواردی را ذکر کردید که در این خصوص بررسیها نشان میدهد؛
1) از حضرت حجهالاسلام آقای جلیلزاده در مورد مسایل مطروحه در فضای سیاسی کشور و از جمله در مورد جناب حجهالاسلام سید حسن خمینی سؤال میشود و ایشان ضمن پاسخ به سوالات در مورد سید حسن آنچه در فضای سیاسی کشور مطرح است را بیان داشته و در موضوع رهبری هم میگویند این مطلب را شنیدهاند . از آقای جلیلزاده مطلب شما سؤال شد و ایشان در پاسخ گفتهاند: من کلمه اطمینان را در اظهارات خود نداشتم و آنچه شنیده بودم را نقل کردم .
2) در مورد حجهالاسلام والمسلمین حاج آقا ذوالنور نیز لازم به ذکر است که بعد از سخنرانی مرحوم آیتالله توسلی در مجمع تشخیص و ذکر خوابی از جناب حجهالاسلام حاج سید حسن که امام در خواب به ایشان فرمودند: "حسن، مرا دارند از خانهام بیرون میکنند" و حادثه تلخ سکته آن مرحوم ، آقای ذوالنور ضمن تجلیل از گذشته مرحوم توسلی دو نکته را اظهار میدارند:
1) ای کاش مرحوم آیتالله توسلی چنین خوابی را نقل نمیفرمود که تحت تأثیر آن دچار چنین حادثهای شود.
2) وقتی آیتالله جنتی خوابی را به نفع رئیس جمهور نهم نقل نمود همه تریبونهای اصلاحطلبان به ایشان حملهور شدند که ایشان خوابنما شده است، توسل به خواب، نشان ضعف استدلال و منطق و علم است، خواب حجت نیست و مطالبی از این دست، حال چه شده که خواب در جمع خواص و نخبگان نظام حجت است؟ بر فرض وجود چنین خوابی، رؤیای صادق بودن آن و حجت بودن، باید دید منظور از بیت چیست و امام را چه کسانی و از کدام بیت بیرون مینمایند؟ که در این خصوص 3 معنی میتوان برای بیت تصور کرد:
1- منظور فیزیک و ساختمان بیت باشد مانند ساختمان منزل مسکونی، ساختمان مؤسسه نشر آثار و ... که از مصالح ساختمانی و خشت و آهن و آجر ساخته شده است. خوب باید دید این اماکن در اختیار چه کسانی است باید توصیه شود که امام را بیرون نکنند و اغیار و بیگانگان را در آن راه ندهند .
2- معنی دیگر بیت، ممکن است راه امام سلام الله علیه، آرمانهای امام و اهداف امام باشد که باید پرسید آیا هیچکدام از آنها در دوران 8 سال حاکمیت اصلاحطلبان از جمله نشریات و تریبونهای در اختیار آنها مصون و محفوظ ماند؟ آیا موردی را میتوان تعیین نمود که اصولگرایان خدای ناکرده به آن جسارتی روا داشته باشند؟
3- شاید منظور سوم از بیت، بازماندگان حضرت امام سلام الله علیه باشند که در این صورت نیز اولا احترام بازماندگان حضرت امام بر همگان واجب است. ثانیا ) چه کسی خدای ناکرده جسارتی و توهینی روا داشته است که با او برخورد لازم صورت پذیرد . ثالثا ) آیا منظور این است که هر کسی انتصابی به بیت حضرت امام سلام الله علیه داشت مصونیت او قطعا تضمین شده است و میتوان مطمئن بود که یقینا هیچگونه اشتباه، خطا و انحرافی نخواهد داشت. رابعا ) اینکه حضرت امام سلام الله علیه فرمودند ملاک حال فعلی افراد است، چه میشود آیا میزان و ملاک فرمایش نورانی حضرت امام نیست؟
جناب آقای انصاری
با توجه به موارد فوق ، قضاوت نمائید که انتخاب گزینشی، ناقص و تحریفآمیز سخنان ایشان که به جناب عالی داده شد و مبنای قضاوت شما قرار گرفته است کار منصفانهای بوده است.