أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

نامه عباس معروفی به گلشیفته فراهانی!

عباس معروفی، در واکنش به جنجال رسانه‌ای اخیر بر سر انتشار عکس و ویدئوکلیپی از گلشیفته فراهانی نامه‌ای خطاب به او نوشته و آن را برای انتشار در اختیار رادیوفردا گذاشته است. خانم فراهانی هفته گذشته با انتشار این عکس در ضمیمه هفتگی مجله فرانسوی فیگارو برای جامعه ایرانی جنجال‌آفرین شد!  

 

 

هنرمند زیبا و برجسته ایرانخانم گلشیفته فراهانی عزیز 

 

من هم مثل بقیه خبر را خواندم و همه چیز را دیدم. خبر بسیار ساده است: ژان موندینو، عکاس سرشناس فرانسوی، از شانزده بازیگر جوانی که نام‌شان برای نامزدی بخش بهترین "بازیگر مستعد" جوایز سینمایی سزار مطرح شده، عکس‌هایی گرفته که در نوع خود تازه نیست، اما همچون قرار گرفتن نُت‌های کوچولو در کنار همدیگر، صدای تازه‌ای از آن برخاسته است.  

همچنین فیلم کوتاهی برای مراسم سزار ساخته شده که بازیگران مطرح جوان را در حال برهنه شدن نشان می‌دهد. این فیلم حامل پیامی والا و انسانی و مهم است با چنین مضمونی: «به من نگاه کن... در این لحظه برهنه‌ام، رها از بند تن و روان... هنر من نقش بازی کردن است... تو به من اعتبار می‌بخشی... من به رویاهای تو جان می‌بخشم... احساسات لطیف تو را برمی‌انگیزم... با اشک و لبخند...»  

بعد البته مجله فیگارو عکس گلشیفته فراهانی را از این مجموعه حذف کرد و فیلم رسمی آن که در یوتیوب منتشر شده بود، مدتی غیر قابل دسترسی بود . 

واکنش‌های مثبت و منفی به انتشار این عکس بسیار چشمگیر بود. در بسیاری از این نظرها کاربران ضمن دفاع از این عمل گلشیفته فراهانی، کار او را شجاعانه خواندند. در مقابل مخالفان نیز برهنه شدن گلشیفته فراهانی در مقابل دوربین را عملی ناپسند بر شمردند و آن را مغایر با ارزش‌های زن، جامعه اسلامی، جنبش سبز، هنرمندان ایرانی و غیره دانستند.این دو روز هر آن چه نمی‌بایست می‌خواندم و می‌شنیدم در فیس‌بوک و سایت‌های خبری دیدم و خواندم و حیرت کردم از جامعه‌ای که تیراژ نشریات زردش هزار برابر بالاتر از تیراژ یک نشریه هنری است.

هر کس از یک دریچه به ماجرا خیره شد و آن را مورد تفسیر و تحلیل قرار داد. موافق، مخالف، ممتنع، اما کسی به این نپرداخت که شما هنرپیشه‌اید. این هم نقشی بود از یک هنرپیشه مثل بقیه نقش‌هاش. چه فرقی دارد خانم فراهانی که چه نقشی بازی کنید، مهم این است که نقش را دربیاورید.  

اگر از پس یک نقش برنیایید این حق را به عنوان یک تئاتری یا نویسنده دارم که کارتان را نقد کنم، اما پرداختن به مسائل اخلاقی و ایدئولوژیکی و دینی و سیاسی و سلیقه‌ای به من مربوط نیست. به هیچ کس مربوط نیست.

راستش من از چادر بدم می‌آید، اما هرگز نقش‌هایی که شما با چادر بازی کردید مرا آزار نداد. چون بازیگر هستید و این ذات حرفه بازیگری است. کارگردان به شما می‌گوید در این فیلم یا تئاتر فلان نقش را بازی کن، این لباس توست، این دیالوگ‌های توست، و این هم نقش تو.

فیلمنامه را می‌خوانی، حس می‌گیری، در قالب نقش فرو می‌روی، می‌شوی آن دیگری.

دیگر به کسی مربوط نیست که این وسط چه بلایی سرت می‌آید، به هیچ کس مربوط نیست که ویوین لی، همان اسکارلت دوست‌داشتنی به خاطر بازی در فیلم «اتوبوسی به نام هوس» چقدر از عمرش را در آسایشگاه روانی گذراند.

تماشاچی در تاریکی نشسته فقط تحسین می‌کند و سوت می‌زند و بعد به خانه‌اش می‌رود. و اصلاً اهمیت ندارد که یک رمان‌نویس چه بلایی سر جسم و جانش می‌آید تا یک رمان را تمام کند.  مردم می‌خوانند و نظر می‌دهند و بعد به خانه‌شان می‌روند.

اما حالا این نقش تازه و کوتاه شما به همه مربوط شده، و هرکس از زاویه‌ای ماجرا را تحلیل و تفسیر می‌کند، بی آن که از بدبختی‌های این حرفه کوچک‌ترین اطلاعی داشته باشد.

می‌شناسم زنانی را که از چادر متنفرند ولی نسبت به بازی شما در این فیلم کوتاه، واکنش خاله‌زنکی نشان داده‌اند و برهنه شدن شما را توهین دانسته‌اند.

نیمی از دهه شصتی‌ها حتا وجدان‌شان را زیر پا می‌گذارند تا از لذت تن عقب نمانند، حالا یکباره گلشیفته را از جنبش سبز اخراج می‌کنند؟ مگر گلشیفته طلایه‌دار شما نیست برای آزادی تن؟ آن هم آزادی تنی که در اختیار صاحبش است، نه در اختیار یک ایدئولوژی که این تن را زیر بازجویی و فشار و شکنجه و تجاوز له و نابود کند. 

 

بدترین‌شان کسانی بودند که همزمان با دستگیر شدن پرستو دوکوهکی عزیز، به شما خرده گرفتند که «در زمانی که پرستو در زندان زیر فشار بازجویی است...» وای بر ما! انگار گلشیفته باعث زندانی شدن پرستو یا مرضیه بوده است.

عده‌ای هم یک مخلوط سیاسی هنری درست کردند که «گلشیفته را رها کنید! پرستو و مرضیه زیر ضرب عقده‌های جنسی بازجوهای اوین مانده‌اند!»

تماشای هنر الزام مبارزه را کم نمی‌کند. یا به عبارتی دیگر، مبارزه کردن و قربانی دادن لزوماً به تعطیلی هنر نمی‌انجامد. همچنان که برنده شدن فیلم "جدایی نادر از سیمین" دخلی به دستگیر شدن پرستو و مرضیه و شیوا و دیگران ندارد. چرا جامعه من یک مخلوط‌کن مزخرف گذاشته جلوش و هر خبری آمد می‌ریزد توی آن و همش می‌زند؟ چقدر این جامعه معجون افلاطون می‌نوشد؟  

چرا نمی‌تواند خبر زلزله را از خبر اسکار گرفتن‌مان تفکیک کند؟ چرا هر چیزی را به چیزی دیگر وصل می‌کند؟ و آن یکی می‌گوید: «هنرپیشه فیلم اصغر فرهادی لخت شد.» این جنایت است در حق گلشیفته و فرهادی و جامعه هنری.

اگر قرار باشد هر انسانی نقشی را که برایش تعیین کرده‌اند نپذیرد، و نقش خودش را بازی کند، خب بروید سخنرانی هیتلر و خامنه‌ای و صدام حسین و سیاستمداران دیگر را تماشا کنید، ببینید ریا و تزویر و دروغ را. بروید پای سخنان وزیران کج و کوله این سی سال وزارت ارشاد و دلایل سانسورچی بودن‌شان را از زبان خودشان بشنوید.

چرا آمده‌اید سراغ هنر؟ چرا می‌خواهید رمان بخوانید؟ چرا پا به سینما و تئاتر گذاشته‌اید؟ دنیای هنر، دنیای تخیل ماست، دنیای آرزوهای ماست برای خوشبخت‌تر زیستن آدم‌ها، برای به نقد کشیدن جامعه و شخصیت‌هاش، برای بازسازی سرگذشت‌های دیگر تا مردم خود را با ما همزاد بپندارند.

دنیای هنر، دنیای بی‌مرز شدن رویا و تخیل و واقعیت و افسانه است، فیگورهای ما همه در ذهن ما آفریده می‌شوند و بر صفحه کاغذ یا صحنه نمایش شکل می‌گیرند. شوربختانه سیاستمداران به ویژه دیکتاتورها عاشق فیگورهای رویا و تخیل ما می‌شوند و آن گاه به رویای ما تجاوز می‌کنند؛ چه در کلام و چه در عمل. این هرگز قابل بخشش نیست، و آنها جامعه را به ورطه‌ای می‌کشانند که دیر یا زود باید بابت این کج‌فهمی هزینه‌های سنگین بپردازد.

گلشیفته عزیز

کاری که شما کردید کار حرفه‌ای شما بود، و بسیار قشنگ و موجز در بین بقیه هنرپیشگان درخشیدید، و آن حیای ایرانی را در حین رفتارتان به ما نشان دادید. من به عنوان یک همکار برای این بازی به شما تبریک می‌گویم و از شما حمایت می‌کنم. می‌خواهم بگویم خوشحال باشید، کاری مهم انجام داده‌اید که جامعه هنری بعدها به شما افتخار خواهد کرد.

اسم من عباس معروفی است، با تمام طول و عرض و قد و قواره‌اش، حالا محکم کنار شما می‌ایستد تا هرگز احساس تنهایی و نومیدی به خودتان راه ندهید. نقش‌های‌تان را همیشه دوست دارم.

با احترام
عباس معروفی 

 

-------------------------------------------------------------- ................ 

پی نوشت: 

جناب معروفی با این استدلال تان معروف تر شدید! 

من قبلا فقط اسمتون رو شنیده بودم...اما خدا رو شکر الان با دیدگاههاتون هم آشنا شدم! 

جناب معروفی بزرگ!

هنر یک ابزار است! وسیله است...هدف نیست...وسیله ای در اختیار انسان برای نشان دادن ارزشها،ایده ها،فرهنگها و...!

ساده تر می گم: هنر مثل یه چاقوئه! هم میشه باهاش هندونه برید و خورد هم می شه  باهاش یه نفر رو کشت! حالا نمی شه گفت چون چاقوئه  پس هر دو کار درسته (هم هندونه خوردن هم کشتن!) 

عباس آقا!

اینکه میگن به کسی مربوط نسیت یه حرف کاملا نابخردانه است!

شما وقتی توی این مملکت بزرگ شدی..بالنده شدی...پا گرفتی و معروف شدی..دیگه متنعلق به خودت نیستی..نماینده یه جامعه محسوب می شی!

چه بخوای چه نخوای!  جهانیان به تو به عنوان نماینده این ملت نگاه می کنن!

حق نداری کاری بکنی که احساسات این مردم رو جریحه دار کنی! به هیچ وجه چنین حقی نداری!  این یک قاعده بسیار عقلی و مبرهنه! 

جناب عباس آقای معروفی خوب بود گفتی از چادر متنفری! و الا اصلا معلوم نبود!

متاسفانه مشکل تاریک اندیشانی مثل شما این حرفها نیست!  

دنیاست...دنیا! 

جناب معروفی!

می دونی آزادی یعنی چی؟ بخدا نمی دونی!!!!!

خود کلمه آزادی محدود کننده آزادی است!!  خود کلمه آزادی ضد آزادی است!

فرض کن من و تو توی یه اتاق 12 متری ساکن هستیم و هر دو آزاد!   عقلا و منطقا 6 متر ماله منه 6 متر ماله شما..درسته! حالا شما که طرفدار آزادی هستی آیا اجازه می دی من به 6 متر شما تجاوز کنم! نه اجازه نمی دی! اما خوب  اگه اجازه ندی من تورو متهم خواهم کرد که ضد آزادی هست! چون اجازه نمی دی من هر کاری دلم می خواد بکنم!!  

پیشنهاد می کنم یا در خصوص مسایلی که تخصص ندارید اظهارنظر نکنید یا اگه می خواین افاضاتی داشته باشید اندکی از دینیای زیبای تخیلات شاعرانه خارج بشید و در سایر مسائل هم غور کنید! 

اگه مثالهامو ساده گفتم خواستم بعدا تفسیر دیگه ازشون ندهید! 

عباس جون!

خسته نباشی 

--------------------------------------------  

متنفرم از کسانی که آروغ روشنفکری می زنند 

 اما بویی از هنر نبرده اند! 

قابل ذکر است که اقدام اخیر گلشیفته فراهانی در انتشار عکس کاملا برهنه خود اقدام تازه و عجیبی نیست...ایشان قبلا هم در فرانسه عکس بدون حجاب خود را در اختیار مجله س.ک.س ووگ نیز قرار داده بود 

با عذرخواهی فراوان از خوانندگان فهیم و ارجمند در ادامه عکس برخی از فعالیتهای اخیر ایشان را در خارج از کشور قرار می دهم...تصاویری که در فضای اینترنت بسیار فراوان هستند! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو - گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -  گلشیفته فراهانی - فراهانی -گلشیفته - عباس معروفی - نامه عباس معروفی - golshifte farahani - farahani - golshifteh - عکس برهنه گلشیفته فراهانی - عکس لخت گلشیفته - فیگارو -  مجله لوفیگارو -

 

 

بیانیه تعدادی از رسانه ها در حمایت از انحلال خانه سینما

 
امضا کنندگان این بیانه با تاکید بر پیگیری جدی مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به رویکرد انقلابی با حفظ هویت ملی در سینما، از اقدام انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت خود را اعلام می دارند.
"عماریون"- پس از حمایت هشت صنف سینمایی در حمایت از اقدام وزارت ارشاد در انحلال خانه سینما، اهالی رسانه نیز حمایت قاطع خود را از این اقدام انقلابی وزیر ارشاد اعلام کردند.

 تعدادی از رسانه‌ها و سایت‌های خبری در حمایت از انحلال خانه سینما بیانیه‌ای صادر کردند.

متن این بیانیه بدین شرح می باشد: 

                                                  بسم الله الرحمن الرحیم 

«صبغة الله ومن احسن من الله صبغة ونحن له عابدون»

تنها رنگ خدایى را بپذیرید. چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟ و ما منحصرا او را پرستش مى کنیم. (بقره- آیه 138) 

خبر انحلال خانه سینما از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واپسین روزهای هفته گذشته بازتاب های مختلفی را در پی داشت. متاسفانه در میان این سیل بازتاب ها شاهد عقده گشائی های سخیفی نسبت به نظام اسلامی و دولت بودیم که نشان از آتش زیر خاکستر به ظاهر آرام داشت. 

مسئله انحلال خانه سینما به معنای تعطیلی سینما نبود که اگر چنین تصور شود، با تمام تلاش های جمهوری اسلامی در طول سه دهه برپائی جشنواره بین المللی فجر که هر ساله رو به بهبود است می توان خلاف آن را ثابت نمود. 

بلکه مسئله انحلال تشکلی است که نه تنها به وظیفه اصلی خود که رسیدگی به امور صنفی سینما گران و بهبود کیفی و کمی سطح سینمای پایبند به فرهنگ و مذهب و ملیت ماست، نمی رسد. بلکه در کمال بی انصافی حامی و مدافع مخالفان و معاندان این مرز و بوم شده است. 

ای کاش اهالی خانه سینما منصف می بودند و همانطور که توجهی به انقلاب و سینماگران انقلابی ندارند، به همان تناسب هم فضا برای بروز و ظهور اندیشه و رویکرد های معارض با انقلاب اسلامی ایجاد نمی کردند.  

 همانطور که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار با هنرمندان سینما و تلویزیون در تیرماه سال گذشته فرمودند:  

 " هنر نمایشى - بخش سریال و فیلم - امروز براى ما از همیشه مهم‌تر است. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهاى نمایشى خیلى مهمند؛ ابعاد تأثیرگذارى و فرهنگ‌سازى هنرهاى نمایشى خیلى وسیع است و امروز ما به عنوان یک ملتى که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود میکند، پس دشمن‌هاى بزرگى هم دارد، مواجهیم با دشمنى‌هائى از راه‌هاى مختلف، به شیوه‌های مختلف و از جمله به شیوه‌ى استفاده‌هاى هنرى و بیش از همه، هنر نمایش." 

 

اگر دست انقلاب را در این مسیر پر فراز و نشیب مبارزه با استکبار جهانی نمی گیرید، لااقل پای انقلاب را نگیرند و سنگ راه نشوید. 

چگونه انتظار دارید که حاکمیت تنها تماشاگر باشد و در حالیکه مشکلات صنفی اهالی نجیب سینما بیداد می کند و شما را در حال برگزاری جشن ها و گردهمایی های آن‌چنانی ببیند و دم بر نیاورد؟ 

جشن ها و گردهمایی هایی که با حضور عده ای خاص که غالباً ساکن مناطق خاصی از تهران هستند و خود را نماینده کل سینمای کشور دانسته و خود را منعکس کننده تمام دغدغه های ملت شریف ایران در سینما می دانند! 

مردم ایران همانانی هستند که در حمایت از این نظام مقدس در سی انتخابات برگزار شده در کشور حاضر بودند و در سرما و گرما در صحنه ها حاضر بودند و عزیزان‌شان را در راه دفاع از این انقلاب تقدیم کرده اند. لطفا نگاهی به رفتار و آثار خود بیاندازید تا ببینید که تا چه حد از این مردم و دغدغه های آنها فاصله دارید؟ 

ای کاش به بیانات رهبر معظم انقلاب توجهی می کردید و لاقل به منافع ملی پایبند می بودید. منافع امروز ما چیزی جدای از انقلاب اسلامی نیست و اگر حامی انقلاب و ملت نیستید، پس لطفا روبروی آنها نایستید و فرصت خدمت به 


اهالی سینما را از دیگران که قصد بهبود سینمای هم رنگ با فرهنگ و مذهب این ملت را دارند، دریغ نکنید. 

امضا کنندگان این بیانه با تاکید بر پیگیری جدی مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به رویکرد انقلابی با حفظ هویت ملی در سینما، از اقدام انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت خود را اعلام می دارند. 

والسلام من اتبع الهدی 

این بیانیه تاکنون به امضای این خبرگزاری ها و سایت های خبری رسیده است: 

رجانیوز - مشرق - بولتن نیوز - خبرگزاری رسا - خبرگزاری شبستان - خبرنامه دانشجویان ایران - خبرگزاری دانشجو - شبکه خبری سینمای ایران - صراط - بی‌باک - 598 - شیعه آنلاین - البرز نیوز - آتی‌نیوز - تعامل - عماریون - افق‌ نیوز - ندای انقلاب - صداقت نیوز - کاج نیوز - همراهان نیوز - موسسه اطلاع رسانی تبیان - هنر نیوز 

افشاگری سلیمی نمین درباره مدیریت 29 ساله جاسبی

فرارو- مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به جزئیات برخی تخلفات رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در زمان ریاست 29 ساله اش در این دانشگاه به افرادی اشاره کرد که در زمان جاسبی درس نخوانده دکتر شدند.
عباس سلیمی نمین در گفتگوی مشروح خود با مهر به برخی تخلفات عبدالله جاسبی در زمان ریاستش بر دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد.

نامه جاسبی به قوای سه گانه
وی با بر شمردن تخلفات مدیریتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جاسبی در دانشگاه آزاد اسلامی به تخلف مدیریتی رئیس این دانشگاه اشاره کرد و گفت: برخی اقدامات جاسبی از جانب استادان و دانشجویان دانشگاه آزاد قابل تقدیر است اما بعضی فعالیتهای وی در بخش پنهان این دانشگاه از جمله تخلفات مدیریتی در نظام قابل توجه است. وی برای کمرنگ کردن نظارت قانون بر خود مراودات ناسالمی را شکل داد.

سلیمی نمین ادامه داد: این تخلفات در سالهای نخست انقلاب که کمتر کسی به خود جرات می داد وارد معامله گری و دنیا گرایی شود به گونه ای بود که در آن سالها مدیران کشور را وارد فضای دنیا گرایی کرد. در ابتدای امر به وزارتخانه ها و مراکز مختلف قوای سه گانه نامه می نوشت که مدیران این دستگاهها در دانشگاه آزاد اسلامی ارتقا علمی یابند.

درس نخوانده هایی که در دانشگاه آزاد دکتر شدند
به گفته این استاد دانشگاه، در این وادی عده ای دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی می شدند و به علت مشغله های فراوانی که داشتند از جاسبی اجازه معافیت حضور در کلاس به ازای دادن برخی امتیازات به وی دریافت می کردند. حتی در دوران ریاست جاسبی، برخی نمایندگان مجلس یک باره از مدرک دیپلم به دکتری نائل شدند.

سلیمی نمین با ذکر یک مثال دیگر در خصوص کسب مدرک دکتری در رشته های حساس از جمله قضاوت از سوی برخی قضات همانند سعید مرتضوی در دانشگاه آزاد اسلامی اظهار داشت: قاضی مرتضوی به حد ظاهر در دانشگاه آزاد درس خواند و دکتری گرفت. اما آیا این شخص واقعاً درس خواند که جای سوال دارد. وقتی خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی را بررسی می کنیم، به این نتیجه می رسیم که این شخص نه تنها درسی نخوانده بلکه امتیازات زیادی هم دریافت کرده است.

وی ادامه داد: پرونده هایی مشاهده شده که قاضی مرتضوی در آن به جاسبی خدمات تاسف آوری ارائه داده است. یکی از این خدمات گم کردن پرونده فروش چندساله سوالات کنکور پزشکی دانشگاه آزاد بود. نتیجه این شد که عده ای بدون دریافت مدرک پزشکی با جان مردم بازی کردند که از خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی محسوب می شود.

ابزار شدن نقل و انتقالات در دانشگاه آزاد
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه در دانشگاه آزاد اسلامی نقل و انتقالات تبدیل به ابزار شده است به مهر گفت: یکسری سواء ستفاده ها با استفاده از این نقل و انتقالات در حال شکل گیری است و هر نوع نقل و انتقال باید از طریق نامه یک نماینده مجلس یا مقام عالی رتبه اداری به جاسبی اعلام تا امکان انتقال دانشجو به مکان مورد نظرش فراهم شود که همین امر منجر به نوعی تبعیض اجتماعی شده است.

دانشگاه آزاد یکی از بزرگترین کانونهای زمین خواری در کشور
سلیمی نمین در ادامه گفتگوی خود با اشاره به برخی جزئیات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی، اظهار داشت: رئیس دانشگاه آزاد نه تنها زمین را از اموال عمومی می گرفت بلکه می توانست سطح آن زمین را ارتقا دهد، بدین معنا که زمین کشاورزی را تبدیل به زمین مسکونی می کرد و منجر به افزایش بهای همین زمین می شد.

وی با اشاره به یک نمونه از تخلفات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: با بررسی شکایات واصله از سوی مردم شمال، نتیجه گرفته شد که زمین اهالی شمال در اختیار دانشگاه آزاد قرار داده شده اما هیچ دانشگاهی ساخته نشده است.

 
 
 
کلاهبرداری 400 میلیارد تومانی همکار جاسبی 
 

این استاد گروه تاریخ دانشگاه به یکی از مهمترین تخلفات زمین خواری در دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد و به مهر گفت: 
 
 
 یکی از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی که وارد حوزه اقتصادی این دانشگاه شده بود در سال 87 به کمک جاسبی در دوبی سمیناری برگزار کرد و جاسبی از ایرانیان شاغل مقیم دبی که عمدتاً مردم استان فارس در آن زندگی می کنند خواست تا برای طرح " دانشگاه بین المللی" سرمایه گذاری کنند که سود فراوانی به همراه خواهد داشت.

به گفته سلیمی نمین، حدود 400 میلیارد تومان در سال 87 جمع آوری شد و مدتی به مردم سود تعلق می گرفت، اما این مسئول دانشگاه آزاد به یک باره ناپدید شد و مردم که سرگردان شده بودند از وی شکایت کردند. مدتی بعد دانشگاه آزادیها مردم را تهدید کردند که به علت دریافت سود کلان پول خود حق شکایت ندارند.

وی تاکید کرد که مردم به اعتبار جاسبی، پول را به کارگزار وی داده بودند و حتی با آنکه این شخص در سال 88 دستگیر شد اما مشخص نشد که بر سر او چه آمد.

مفاسد در دانشگاه آزاد عدیده است
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران که اعتقاد دارد مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی عدیده است در بخش دیگر سخنان خود گفت: عدیده بودن مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی طبیعی ست زیرا هنگامی که تریلیاردها تومان در یک جا جمع باشد و هیچ قانونی بر آن حاکم نباشد معلوم است که فساد ایجاد می شود.

جاسبی حتماً محاکمه می شود
سلیمی نمین با اشاره به محاکمه جاسبی تصریح کرد: جاسبی قطعاً در این کشور محاکمه خواهد شد. البته برخی مراکز در حال باز پس گیری بعضی اموالشان که در اختیار جاسبی بود هستند. از جمله این مراکز می توان به ستاد اجرایی اموال امام (ره)اشاره کرد.

شرط مناسب بودن فرهاد دانشجو برای ریاست دانشگاه آزاد
وی همچنین با اشاره به انتخاب فرهاد دانشجو به عنوان رئیس پیشنهادی دانشگاه آزاد اسلامی به مهر گفت: اگر بتوان دانشگاه آزاد را قانونمند کرد شاید گزینش خوبی باشد ولی اگر این اتفاق رخ ندهد، جواب "خیر" است. باید تمام اتفاقات منفی که تاکنون در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داده خنثی شود تا فردی که ریاست آن را به عهده می گیرد بتواند در مسیر سالمی کار کند، وگرنه روابط پنهان ناسالم او را هم دچار مشکل می کند.

نامه سرگشاده سلیمی نمین درباره جاسبی

 گزارش خبرگزاری فارس، متن نامه عباس سلیمی نمین به شرح ذیل است: 

 


جناب آقای مصلایی
دادستان محترم عمومی و انقلاب لارستان

باسلام، مرقومه‌ای که با امضای دفترتان ارسال داشته بودید واصل شد. در این مرقومه عنوان شده بود «این دادستانی دنباله‌رو منافع و بازیچه‌ اهداف شخصی یا گروهی افراد نمی‌باشد که برای خوشایند یا تشویق کسی عمل خارج از ضوابط و اختیارات قانونی انجام دهد.»

جناب آقای دادستان، در پرونده مورد بحث نگرانی آحاد جامعه از برخورد نکردن در چارچوب قانون است و نه عمل خارج از ضوابط! آنچه متاسفانه بعضاً شاهدیم اینکه مرتبطین با صاحبان زر و زور از دایره قانون بیرون می‌مانند و اقدامات لازم در مورد آنها صورت نمی‌گیرد.  

 

آقای س.ن طی سالهای گذشته مرتکب تخلفات عدیده‌ای گردیده است اما متاسفانه صرفاً به دلیل برخورداری از حمایت آقای عبدالله جعفرعلی جاسبی (رئیس غیرقانونی دانشگاه آزاد) توانسته است به اعمال زشت و پلید خود ادامه دهد. بنابراین به نگاه تیزبین جامعه حق دهید که با توجه به تجربیات گذشته، نسبت به آنچه در حواشی پرونده اخیر این جماعت می‌گذرد چندان خوشبین نباشد.

همچنین در نامه آمده است:  

 

«انتشار علنی و ذکر نام متهمین در رسانه‌های گروهی؛ آن هم در مرحله تحقیقات مقدماتی که محرمانه و غیرعلنی است، مخالف قوانین و اصول و ضوابط حقوقی است و جای بسی تعجب دارد که فردی مانند شما از این موضوع بی‌اطلاع باشد.»

برای درک بهتر این فراز از نامه مناسب است یکبار دیگر اطلاعیه شماره پنج حضرتعالی را مرور کنیم: 

 

 «بدینوسیله به اطلاع عموم بالاخص مردم محترم گراش و شکات پرونده شرکت برگ سبز مطهر می‌رساند که متهم اصلی پرونده مذکور (آقای س.ن) که از تاریخ ۱۲/۱۱/۸۷ تاکنون متواری بود با تلاش و پیگیری‌های بازپرس ویژه پرونده و این دادستانی توسط مامورین انتظامی در ساعت ۲۱ شب گذشته (۱۹/۳/۸۸) دستگیر شد. اطلاعات تکمیلی متعاقباً اعلام می‌گردد- دادستانی عمومی و انقلاب لارستان».

با توجه به مفاد این اطلاعیه باید پرسید اولاً اگر آنگونه که مدعی شده‌اید دستگیری افراد کلاهبردار نباید به اطلاع مردم برسد دلیل صدور چنین اطلاعیه‌‌ای خطاب به ملت در سراسر کشور و بالاخص اهالی گراش چیست؟ 

 

 چیزی که از این اطلاعیه استنباط می‌شود اعلام خبر دستگیری فردی با سابقه گسترده‌ای در کلاهبرداری است تا کلیه مالباختگان در سراسر ایران با اطلاع از این امر شکایت‌های خود را تسلیم مقام قضایی متکفل بررسی این پرونده نمایند.

بنابراین اگر هدف از این اطلاعیه اطلاع رسانی به ملت ایران بوده است چرا اینچنین عجیب و غریب که هم مردم در جریان قرار نگیرند و هم اعلام شود که اطلاع‌رسانی صورت گرفته است.  

 

ثانیاً در اینجا باید پرسیده شود که این اطلاعیه در کدام روزنامه کثیرالانتشار به چاپ رسیده است؟ علی‌القاعده زمانی که یک مقام قضایی می‌خواهد حقوق ملت را استیفا نماید بعد از دستگیری یک کلاهبردار مهم سابقه‌دار طی اطلاعیه‌ای در یک یا چند روزنامه کثیرالانتشار مشخصات کلاهبردار را اعلام می‌دارد تا هرکس به هر نوع حقوقش توسط وی تضییع گشته اقدام لازم را برای طرح شکایت به عمل آورد.

در صورتیکه مشخص گردد این اطلاعیه در چه تاریخی و در کدام جریده به چاپ رسیده آنگاه سئوال دیگری مطرح خواهد شد که آیا این نوع اطلاع‌رسانی به ملت نقض غرض نیست؟  

 

پنهان داشتن نام متهم با صدور اطلاعیه در مورد دستگیری «متهم اصلی» در تعارضی آشکار و به نوعی به سخره گرفتن افکار عمومی است. در حالی که بر اساس عملکرد جنابعالی، موظف بوده‌اید نام متهم را بصراحت اعلام کنید تا امکان احقاق حقوق مردم، ممکن گردد. در غیر این صورت، چگونه مردم در سراسر کشور قادر به تشخیص نام و هویت کامل «س. ن» خواهند بود؟ مطایبتاً باید یادآور شوم این نوع اطلاع رسانی همراه با پنهانکاری می‌تواند خیلی از اسامی را در بر بگیرد ازجمله نام خانوادگی نویسنده این سطور را!

در آخرین فراز نامه حضرتعالی (یا دفترتان) آمده است:  

 

«این دادستانی با هیچ شخص یا گروهی عقد اخوت نبسته و تعارفی ندارد و وام‌دار کسی نیز نمی‌باشد، لذا صرفاً بر اساس اصول و ضوابط قانونی هر شخص یا اشخاصی در هر مقام یا موقعیتی هر زمان که لازم بداند احضار و از آنان تحقیق و در صورتی که اتهامی متوجه آنان باشد اقدامات قضایی قانونی به عمل خواهد آورد.»  

 

در این زمینه باید گفت آنچه در مورد عامل اجرایی این پرونده شاهدیم با این فراز نامه همخوانی ندارد. با این وجود نظر حضرتعالی را به محتوای سخنرانی آقای جاسبی در دبی (هم‌اندیشی اقتصادی و فرهنگی مهرماه ۸۷) جلب می‌کنم.
 

 


در این هم‌اندیشی که به طراحی آقای جاسبی و عاملیت آقای سعید نجفی برگزار گردید آنچه موجب می‌شود که ایرانیان مقیم امارات اعتماد کنند  

 

و سرمایه‌های خود را در اختیار آقای نجفی قرار دهند سخنرانی آقای جاسبی و وعده برخورداری از سود چشمگیر توسط ایشان است. 

  

 

 بنابراین در صورتیکه بنا باشد عدالت رعایت شود ‌باید آقای جاسبی به عنوان متهم اصلی احضار گردد اما در حالی که ماهها از این کلاهبرداری بزرگ می‌گذرد، کمترین نشانی از دیده شدن متهم اصلی به چشم نمی‌خورد.

به امید آنکه مردم در عمل آنچه را در این نامه طرح شده شاهد باشند، توفیق حضرتعالی را در اجرای عدالت از خداوند متعال خواستارم.

باتشکر
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
عباس سلیمی‌نمین

پاسخی به هتاکی های محسن کدیور/ آذین سازی جمهوری اسلامی با ولایت

"به نقل ازعماریون
 

چکیده:
مقاله ی حاضر پاسخی است به دست نوشته ی جناب محسن کدیور با عنوان پاک سازی جمهوری اسلامی از ولایت جائرمی باشد. صرف نظر ازهتاکی ها و تهمت های ناروا که شایسته یک مقاله ی علمی نمی باشد و بیشتر به نظر می رسد نوعی حب و بغض در مقاله مشهود است . 
 
بنابر این پاسخ به برخی از ادعاهای بی مایه وعاری از سنّت عقل را درشان یک چهره به اصطلاح روشنفکر ندیدم. 
 لذا ضمن اجازت از حضور با هرالنور حضرت بقیه ا... الاعظم برخی از شبهات مطروحه ی ایشان در مقاله ی منظوره را پاسخ گفته.  
امید است که حوزه های علمیه و عملیه ضمن بهره گیری از متون فقه اسلامی به خصوص فقه سیاسی شیعه پاسخی قاطع به نظرات ایشان طرح نمایند.  
شایان ذکر است که مبانی سوالات جناب کدیور در بسیاری از متون فقهی پاسخ داده شده بطوریکه دانشجوی پایه ی دو حوزه و حتی دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی به فراست می تواند بنا بر چهار چوب تئوریکی و منطق علمی در مقام پاسخ به شبهات برآید.   
بسیاری از شبهات خارج از منطق تئوریک و دال و مدلول استنباط از قاعده منظمی برخوردار نیست لذا از آنجاییکه پراکنده گویی ، بی نظمی در طرح سوال بسیار در شبهات نمود دارد نمی توان بر اساس سنت هرمنوتیک حتی به سوالات پاسخ داد.
 

مقدّمه:
ما معتقد به ولایت هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم (ص) باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است.
سؤال این است: آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟  

بیان احکام خلیفه نمی خواهد خود آن حضرت بیان احکام می کرد.  
اینکه عقلاً لازم است خلیفه تعیین کند برای حکومت است. ما خلیفه می خواهیم تا اجرای قوانین کند قانون مجری لازم دارد.  
 
جعل قانون فایده ندارد و سعادت بشر را تأمین نمی کند. پس از تشریع قانون، باید قوه مجریه ای بوجود آید. لذا در تشریع حکومت اگر قوه مجریه نباشد نقص وارد است. لذا اسلام همانطور که جعل قوانین کرده قوه مجریه هم قرار داده، ولی امر متصدی قوه مجریه قوانین هم هست. اگر پیغمبر اکرم (ص) خلیفه تعیین نکند، فما بلغت رسالته لذا رسول اکرم مجری قانون بود. اگر رسول گرامی اسلامی حکم به تخریب مسجد ضرار داد ولی فقیه به استناد جعل قوانین اسلام و مصلحت اسلام می تواند افتاء به محل دفن شیخ ساده لوح هم نماید و این از اختیارات ولی فقیه است و حتی بالاتر از این نیر مسایلی هست که مزاحمت نمی کنم.  
 
در مقاله ی شما اشاره شد که شیخ به میزانی از محبوبیّت دست یافته بود که هر کجا دفن می شد. مزارش میعادگاه عاشقان ....................... می گشت. 
 
 آری مزارش میعادگاه خباثان و معاندان به نظام می گشت.  
 
حضرتعالی در جای دیگر نوشته اید: ولایت فقیه دیکتاوری است  
 
حضرت امام در (صحیفه ی امام، ج 10، ص 308، 310، 311) می فرمایند:  
 
قضیه ی ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است... شما از ولایت فقیه نترسید. فقیه نمی خواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند این فقیه دیگر ولایت ندارد. ولایت فقیه ولایت بر امورات است تا این امور از مجاری خودش بیرون نرود. 
 
 و این را بنده اضافه می کنم حتی اگر این امور دفن شیخ ساده لوح شما در حرم باشد و این کار جز از نافذ البصیریتی چون حضرت امام خامنه ای صادر نمی شد به جهت عدم خروج اوضاع از مصادرش . 
 
حال شرم دارم از بیانات سخیف جنابعالی در مقام به اصطلاح روشنفکر که اعلم فقیهان زمانه را مستبد می خوانید. فقیهی که جمهور فقها او را افقه الفقها و المجتهدین می شناسند.  

جناب آقای کدیور جنابعالی حضرت امام خامنه ای (روحی له الفدا) را در شأن و حدّ مرجعیّت نمی دانید و ادعا می کنید مرجعیّت و صدور فتوا از کسی که صلاحیت افتا ندارد معنایش مبتذل کردن مرجعیّت شیعه است در پاسخ به این ایده باید اذعان داشت. که از شرایط زمامدار پس از شرایط عامه مثل عقل و تدبیر دو شرط اساسی وجود دارد که عبارت است از:  

1) علم به قانون 2) عدالت
و اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت باشد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت بر همه ی مردم و حتی فقها لازم است که از او اطاعت کنند. 
 
 این توهم که اختیارات حکومتی امام راحل بیشتر از حضرت امام خامنه ای بود یا اختیارات حکومتی حضرت امام خامنه ای بیش از امام راحل بوده، باطل و غلط است.  
چون همان اختیاراتی را که جناب رسول ا... و دیگر ائمه صلوات ا... علیهم داشتند ولی فقیه هم دارد. ولایت فقیه مرجعیّت هیچ ربطی به نوشتن حاشیه بر العروه الوثقی و یا نوشتن رساله ی عملیه ندارد لیکن در امر ولایت عنوان عالم عادل شرط است نه موضوعاتی که جنابعالی به آن اشارت داشتید.  
 
ولایت یعنی حکومت و اداره کشور، اجرای قوانین شرع مقدّس ، یک وظیفه ی سنگین و مهم است نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی باشد.  
در اینجا ولایت امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است. ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است. و واقعیّتی جز جعل ندارد لذا در این موارد معقول نیست که بین ولایت امام راحل و حضرت امام خامنه ای فرق قایل شد.  

جنابعالی ایشان را مستبد قلمداد کردید گویی از یاد برده اید که امام راحل در کتاب (البیع ،ج 2، ص 466) می فرمایند:  
 
فقیه به دلیل فقیه بودنش و در صورت برخورداری از عدالت و به دلیل دارا بودن چنین ملکه ای، توانایی و لذا حق ولایت را دارد اما اینکه چنین قوه ای تبدیل به فعل گردد، بحث دیگری است. 

بر این اساس فقیه می تواند با قیام در راه خدا این حق را بدست آورد و به امر ولایت بپردازد و اگر چنین شد فقهای دیگری حق دخالت یا مزاحمت ندارند.  
 
امام راحل در همین کتاب تمام راه های رسیدن به قدرت رابرای فقیه و من جمله راه تغلب راباز می گذارد و یا با فرض تحقق شرایط و آمادگی و پذیرش جامعه، فقیه می تواند رهبری بالقوه خودرا که صرفاً یک حقّ محسوب می شود به رهبری باالفعل یعنی ولایت عملی و رهبری جامعه تبدیل نماید. 
 
 ایشان در همان کتاب (البیع، صص 515- 517) می فرمایند: 

اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، و وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است
 
 در این صورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است. لذا ولایت در این موضوع نه دیکتاتوری است و نه استبداد ولیی است مطلق و حکمش نافذ و عوام نمی توانند حکمش را نپذیرند و با گفتن شرط افتا و حاشیه بر عروه الوثقی از جاده قانون خارج شوند چه اینکه امام راحل در اینجا تبدیل ولایت بالقوه فقیه یا مجتهد عادل را به رهبری باالفعل سیاسی در جامعه را منوط به گزینش خبرگان منتخب مردم می کند و به صراحت از او تحت عنوان ولی منتخب مردم یاد می نماید و حکمش را نافذ می داند و از آنجاییکه نافذ بودن حکم در تعابیر فقها عموماً به معنای برخورداری از مشروعیّت است لذا در این صورت او را مشروع می داند با این حال چطور شما مرجعیّت و رهبری سید عزیز ما را قانونی نمی دانید مگر کانال اتصال رهبری جز از مجاری قانونی صورت گرفت؟ 

جنابعالی استاد خود منتظری را اعلم و مجتهد قلمداد نمودید. شاید نخواندید که امام راحل در کتاب (صحیفه امام، ج 21، صص 178-177) می فرمایند: 

بلکه یک فرداگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلّی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسایل اجتماعی و حکومت مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد

شاهد از غیب آمد، امام راحل صراحتاً استاد و مراد شما را مجتهد نمی داند ،چطور شما به خود اجازه می دهید که شیخ ساده لوح را که مصلحت انقلاب را فدای منافع برخی خواص و منحرفان و منافقین که دستشان تا مرفق به خون بهترین جوانان این کشور آلوده بود با سیّد مظلوم و عزیزمان یکسان تلقی نمایید؟ 

شما اشاره داشتید که در متن پیام حضرت امام خامنه ای در خصوص در گذشت شیخ ساده لوح عنوان فقیهی بزرگوار و متبحر و استادی برجسته قید گردیده اما بدانید که این عناوین از قبل مظلومیّت، حضرت آقا بوده و آنهم به اتباع از سیره حضرت امام در نامه ی عزل منتظری که اشاره می نمایند" که به حوزه رفته و سرگرم بحث و درس شوند و در امور سیاسی دخالت نکنند" والا در جریان نامه های بین امام راحل و منتظری، امام به ایشان عتاب می نمایندو می فرمایند: 
 
 اگر در اینگونه مسایل دخالت نمایید من به تکلیف خود عمل می نمایم. حال شما بفرمایید اگر امام آن زمان در خصوص منتظری به تکلیف عمل می نمود و پاره ای مصالح و مصلحت را کنار می گذاشت فکر می کردید امام چه حکمی را صادر می نمودند! حضرتعالی به خوبی می دانید که با فشار برخی خواص معظم له ملاحظات فراوانی برای جناب منتظری قایل شدند.  

خوب است به کتاب خاطرات آقای محمّدی ری شهری مراجعه فرمایید که حضرات آقایان هاشمی و برخی دیگر از خواص چقدر به امام توصیه نمودند و حتی آقای هاشمی در خاطرات خود متذکر می شود که من گریه کردم و به امام التماس نمودم و ... . 

آری رهبر عظیم الشأن ما نیز در این موضوع حکمت ، و مصلحت که شایسته کارشناس خبره نسبت به مسایل سیاسی است و این نیز از شئون رهبری است مصروف داشته و علیرغم تهمت های ناروایی که استادتان منتظری به ایشان وارد آوردند سکوت اختیار کردند و لب فرو بستند و ذره ای از آن تهمت ها از ایشان یا بیت ایشان به بیرون درز نکرد تا اینکه حقیر عناوین و مطالب این تهمت ها را از مقاله ی شما خواندم و بسیار غمگین گردیدم. 

جناب آقای کدیور تا ما سربازان ولایت و بسیجیان آن امام راحل و رهبر عظیم الشأن انقلاب زنده هستیم نخواهیم گذاشت که حوادث آن روزها مجدداً تکرار شود. شما را ننگ باد، ننگ ابدی که در کسوت روحانیّت و جامه ی پیغمبری اینقدر سخیفانه و بدون مطالعه ی علمی فقهی دست به قلم برده و اینچنین سخن می رانید و می نویسید. 

ولیی که 2 بار استغاثه به حضرت حجّت نمود و آخرین آن در خطبه های نماز جمعه جریان فتنه بود که دل هر آزاد مردی را به درد آورد. 

جناب آقای کدیور، آخرین باری که ندای استغاثه حضرت امام خامنه ای را در خطبه های نماز جمعه شنیدم اشک دور چشمانم حلقه زد و از خدا طلب مرگ نمودم. استغاثه ایشان به حضرت حجّت آوای هل من ناصر ینصرنی فرزند زهرا را در دل و گوش مان طنین انداز شد و آنگاه از خدا طلب مرگ نمودم و های های گریستم که چرا نمی توانم کاری کنم و اینک که خامه به اینجا رسید دیگر مجال پاسخ به بقیه ی شبهات شما را نمی بینم.  

لذا برای تاریک الفکری همچون شما باید استدلالهای قوی و متقن در رد شبهات آورد، باشد که به عقل آیید و به آغوش اسلام باز گردید.
والعاقبه للبصیرین
 
علی ابوالعلی اقدسی مدرس دانشگاه