أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

پدر شهید «سجاد سبزعلی‌پور»:موسوی و کروبی را مقصران شهادت پسرم می

 
 در گفت‌وگو با فارس: 

خبرگزاری فارس: پدر شهید «سجاد سبزعلی‌پور» با اشاره به شهادت تک فرزندش با اصابت مستقیم گلوله به چشم، می‌گوید: بعد از انقلاب اسلامی چند بار رأی دادیم و هیچ وقت چنین انتخاباتی نداشتیم و بنده موسوی و کروبی را از مقصران این اتفاقات می‌دانم.  

 

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، انتخابات 40 میلیونی سال گذشته، چشمان دشمنان را به سوی توطئه‌ای دیگر علیه ایران اسلامی دوخت و آنها تلاش کردند تا به هر قیمتی پایه‌های همیشه استوار انقلاب اسلامی را سست کنند.  


آنها از دست‌نشانده‌های داخلی خود راه را آغاز کردند تا شکوفه‌های نهال به ثمر رسیده نظام مقدس جمهوری اسلامی را پرپر کنند اما به‌خلاف تصور واهی آنها، هزاران شکوفه در فصل بصیرت انقلاب اسلامی سر برآوردند و موجب سرفرازی ایران اسلامی در حماسه‌های 9 دی و 22 بهمن شدند. در فتنه‌ای که از سوی دشمنان داخلی و خارجی بر پا شد، پروژه کشته‌سازی از سوی سران فتنه مطرح شد ولی آنها هیچ گاه نتوانستند خون شهدایی را که در این واقعه بر زمین جاری شد پایمال کنند.  


این بار سران فتنه می‌خواستند با نشانه گرفتن سرهای جوانان بی‌گناه این مرزو بوم با دل‌های ملت بازی کنند؛ آنها به اهداف‌شان نرسیدند و موجب شدند تا تمام مردم، دشمن را بیش از پیش بشناسند و بیدارتر از همیشه قدر انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی را بدانند. شهید «سجاد سبزعلی‌پور» از جمله شهدایی بود که در فتنه پس از انتخابات تیری به ناحیه سرش اصابت کرد با جاری شدن خونش، جانی دوباره به انقلاب اسلامی بخشید و پرونده سیاه سران فتنه را بیش از پیش بر همگان آشکار ساخت.  


این جوان 24 ساله و هنرجوی رشته بازیگری در حالی که برای امضای قرارداد به تالار وحدت رفته بود، طعمه اغتشاشگران قرار گرفت که فریب فتنه‌گران داخلی و خارجی را خورده بودند.
ساناز سبزعلی‌پور خواهر شهید «سجاد سبزعلی‌پور» در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» در خصوص نحوه شهادت برادرش، اظهار می‌دارد: شهید سجاد هنرجوی رشته بازیگری در شعبه‌‌ای در خیابان گاندی بود.  


وی ادامه می‌دهد: روز شنبه 30 خرداد، به منزل یکی از اقوام دعوت بودیم، که یکی از همکاران شهید به او گفت برای امضای قرارداد برای یک فیلم به تالار وحدت برویم؛ ما به او اعتراض کردیم که در این شلوغی از منزل بیرون نرود ولی لباس شیک و مرتبی پوشید و گفت «کسی با ما کاری ندارد» و رفت.  


خواهر شهید «سجاد سبزعلی‌پور» با بیان این که شهید سجاد هیچ گرایش سیاسی نداشت و حتی به مسائل روز سیاسی اهمیت نمی‌داد، اضافه می‌کند: شهید عضو انجمن پرستاران نیز بود که پدر دوست شهید سجاد که اکنون هیچ خبری از او نداریم، در تاریخ 31 خرداد با منزل‌ ما تماس گرفت و خبر شهادت وی را به ما داد.  


سبزعلی‌پور در خصوص خصوصیات اخلاقی شهید «سجاد سبزعلی‌پور» می‌افزید: شهید سجاد از فضائل اخلاقی بالایی برخوردار بود به طوری که تمام آشنایان او را دوست داشتند و او همیشه از نمازش مراقبت می‌کرد.  


همچنین پدر شهید «سجاد سبزعلی‌پور» و جانباز دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار می‌‌دارد: شهید سجاد تک پسرم بود و با اینکه یک سال از شهادت وی می‌گذرد هنوز باورم نشده است که در میان ما نیست.  


وی در خصوص نحوه شهادت «سجاد سبزعلی‌پور» ادامه می‌دهد: در تاریخ 30 خرداد سال گذشته هنگامی که پسرم به تالار وحدت رفته بود، در خیابان انقلاب با اصابت تیر مستقیم به ناحیه چشم به شهادت رسید.  


پدر شهید «سجاد سبزعلی‌پور» می‌گوید: بعد از انقلاب اسلامی چند بار رأی دادیم و هیچ وقت چنین انتخاباتی نداشتیم و بنده موسوی و کروبی را از مقصران این اتفاقات می‌دانم.  


انتهای پیام/ا

پدر شهید «میثم عبادیکروبی و موسوی باید تقاص خون پسرم را پس بدهند

 
در گفت‌وگو با فارس

خبرگزاری فارس: پدر شهید «میثم عبادی» از شهدای حوادث پس از انتخابات گفت: تقاص خون پسرم را از کروبی و موسوی می‌خواهم و این 2 نفر باید تقاص پس بدهند. 

 

 
 

اصغر عبادی در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: شهید میثم یک سال قبل از شهادتش دانش‌آموز بود و از سال گذشته که من توانایی کار کردن را نداشتم، ترک تحصیل کرد و برای امرار معاش در یک تولیدی، کار خیاطی انجام می‌داد.
وی ادامه داد: در جریان‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری، میثم یک شب قبل از شهادتش برای خواهرانش از رویداد‌های آن روزها تعریف می‌کرد؛ من هم در جریان فعالیت‌ها و حضور وی نبودم.  


پدر شهید «میثم عبادی» ‌گفت: روزی که آقای احمدی‌نژاد در میدان ولیعصر (عج) سخنرانی داشت، میثم به همراه دوستش با اتوبوس به مترو ‌رفتند و از آنجا به سمت میدان هفت تیر حرکت کردند. در آن محل مکانی برای استقرار نبود و آنها به طرف شمال خیابان ولیعصر(عج) ‌رفتند.
وی بیان داشت: ساعت 6 بعدازظهر دخترم با شهید میثم تماس ‌گرفت و از وضعیت وی سؤال کرد و شهید به او گفت: «یک ساعت دیگر به خانه برمی‌گردم».  


عبادی ادامه داد: نزدیک ساعت 10 شب بود و منتظر بودیم که شهید میثم به خانه برگردد تا اینکه یکی از مأموران با تلفن همراه میثم با ما تماس گرفت و گفت که میثم تیر خورده است و اکنون در بیمارستان جواهری بستری است.  


پدر شهید «میثم عبادی» بیان داشت: فوراً آماده شدیم تا خود را به بیمارستان جواهری برسانیم؛ مسیر را به خوبی بلد نبودیم و ساعت 1 بامداد به بیمارستان رسیدیم قبل از اینکه ما به بیمارستان جواهری برسیم، میثم به شهادت رسیده بود و پس از گذراندن مراحلی در پزشکی قانونی و نیروی انتظامی، پیکر او را به ما تحویل دادند.  


عبادی با بیان اینکه طبق اعلام پزشک قانونی یک تیر از فاصله نزدیک به ناحیه شکم شهید میثم شلیک شده بود، داشت: تیری که از اسلحه به سمت میثم شلیک شده بود، از نوع سلاح‌های سازمانی ارتش، بسیج و انتظامی نبود و پوکه آن تیر در محل حادثه پیدا شد که پوکه کوچکی بود.
وی در خصوص فرزند 17 ساله خود که آخرین فرزند خانواده‌ است، اظهار داشت: میثم از نظر انسانیت و صداقت خیلی خوب بود و خصوصیات خوب وی قابل توصیف نیست. 

 
پدر شهید «میثم عبادی» در خصوص مقصر اصلی فتنه‌های اخیر، گفت: دشمنان ایران همیشه بیدارند و در این میان یک عده از هموطنان ما اشتباه کردند و چشم ما را گریان گذاشتند. مگر فرزند من که یک کارگر بود چه گناهی کرده بود که باید در سنین نوجوانی از این دنیا برود.
عبادی اضافه کرد: در اغتشاشات سال گذشته عده‌ای به دنبال منافع خودشان بودند که به خیابان‌ها رفتند و عده‌ای از روی ناآگاهی همراه شدند و عده‌ای هم احساس می‌کردند در آینده چیزی نصیبشان می‌‌شود که در این جریان حضور پیدا کردند.  


وی با بیان اینکه سران فتنه تا به حال قبول نکرده‌اند که مقصر اصلی هستند، بیان داشت: خداوند، حق چشم‌های گریان ما را از مسببان این حادثه خواهد گرفت.
پدر شهید «میثم عبادی» با بیان اینکه این افراد از سال گذشته تاکنون به فتنه‌های خود ادامه می‌دهند، افزود: نمی‌دانم هدف افراد از این کارها چیست؟ ولی بدانند که آنها به هیچ نتیجه‌ای نخواهند رسید.  


وی توصیه خود را به سران فتنه این گونه بیان داشت: موسوی زمانی در مملکت ما زحمت کشید ولی فرزندشان هیچ گاه در حوادث این‏چنینی کشته نشده که وضعیت فعلی ما را به درستی درک کنند.
عبادی با اشاره به اینکه وحدت ملت موجب پیروزی و پیشرفت مملکت می‌شود، ادامه داد: ما 31 سال است که در مملکت اسلامی زندگی می‌کنیم و در این سال‌ها چندین دوره انتخابات داشته‌ایم که هیچ کدام چنین جنجالی نداشته‌اند.  


وی با بیان اینکه دولت نباید در مجازات این افراد کوتاهی کند، اضافه کرد: این افراد به مملکت ما این همه ضرر زدند و دولت نباید سکوت کند.
پدر شهید «میثم عبادی» افزود: ما به اندازه کافی مورد تهاجم و ظلم دشمنان خارج از کشور قرار گرفته‌ایم و این افراد نباید در داخل کشور کارهایی را انجام دهند تا دشمنان از این جریان سوء استفاده کنند.
عبادی با بیان اینکه تقاص خون پسرم را از کروبی و موسوی می‌خواهم و این 2 نفر باید تقاص پس بدهند، اضافه کرد: این افراد وعده‌‌های دروغین دادند و همراهی کردن با این افراد فایده‌ای ندارد. 
 

وی که از خانواده شهدا و ایثارگران است، ادامه داد: «شهید علی امامی» دایی شهید میثم در عملیات «کربلای 5» و در منطقه شلمچه به شهادت رسید و بنده در دوران دفاع مقدس مسئولیت حمل و نقل مهمات و تجهیزات جنگی را به‏عهده داشتم و شهید میثم نیز آمادگی شهادت را داشت.
شهید میثم عبادی دارای دو برادر و سه خواهر و ساکن منطقه جنوب تهران بود. انتهای پیام/ص

مردم می‌خواهند سیدحسن فرزند امام خمینی باقی بماند

تحلیلی از شعارهای مردم در مقابل فرزند یادگار امام
 

خبرگزاری فارس: عزاداران میلیونی حضرت امام خمینی در بیست‌ویکمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی با سر دادن شعارهای ممتد و پیاپی نارضایتی خود را از عملکرد مسئولان حرم و دفتر امام و مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام در دوران فتنه اخیر بیان کرده و مانع ادامه سخنرانی حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی شدند. 

 

 
 

ابراز برائت عزاداران حضرت امام از کسانی که طی ماههای پرحادثه گذشته یا با مشارکت در آن و یا با سکوت و عدم انجام وظیفه در قبال آن به انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن که میراث اعظم حضرت امام است، ستم کردهاند، کاملاً قابل پیشبینی بود از این رو شعارهای یکپارچه و مداوم مردم علیه سران فتنه و شعارهایی که انعکاسدهنده گلایه آنان از بعضی اعضای بیت حضرت امام از جمله حجتالاسلام سیدحسن خمینی بود، طبیعی بود و از متن تودهها برمیخاست که البته مشت نمونه خروار است.  

 


مشابه این شعارها را میتوان در هر جمع مذهبی و عاشق حضرت امام خمینی در هر شهر و کوی و برزن مشاهده کرد. عدم جرأت سران فتنه برای حضور در میان مجامع مردمی و محدود بودن حضور آنان در جمعهای دستچین و مدیریت شده هم از همین احساس حکایت میکند. کما اینکه تعطیل شدن بعضی از جلسات سنواتی و سنتی حسینیه جماران و حرم حضرت امام هم از همین نگرانی حکایت میکنند. متولیان این دو مکان مقدس به خوبی میدانند که قادر به پاسخ دادن به سؤالات فراوان مردم درباره عملکرد یک ساله خود نیستند.  


با توجه به احساس شدید نارضایتی مردم از متولیان حرم، حسینیه و مؤسسه نشر آثار حضرت امام گمان میرفت حجتالاسلام سیدحسن خمینی قبل از روز سالگرد رحلت امام برای تلطیف فضا و جلب خشنودی عشاق حضرت امام کاری میکرد. او به خوبی میدانست که چندین میلیون نفر از میلیونها عاشق امام در روز 14 خرداد در حرم معشوق خود گردهم میآیند. مواجهه سیدحسن با این جمع بدون تدارک قبلی منطقی و میسر نبود.  

ولی متأسفانه ایشان نه فقط گامی برای رفع نگرانی پیروان دلباخته روحالله انجام نداد، بلکه با حضور در جلسه اخیر سران فتنه که به بهانه مراسم ازدواج فرزند دبیرکل حزب نامشروع مشارکت تشکیل شده بود به آتش خشم و نارضایتی فرزندان معنوی امام دامن زد و عزم آنان را برای بیان صریح نظراتشان جزمتر کرد. شعار کنایی "نواده روحالله، سیدحسن نصرالله " پاسخ روشن و محترمانه مردم به این اقدامات نامقبول سیدحسن و یاسر خمینی بود.  


شعارهای مبتنی بر ابراز نارضایتی مردم در حرم و مکانهای اطراف آن کاملاً فراگیر بود و این خود از خودجوش بودن آن حکایت میکرد و جالب این است که وقتی سیدحسن خمینی این شعارها را به "گروهی اندک " نسبت داد و گفت که مردم در بیرون حرم مایل به شنیدن سخنان او هستند، آهنگ صدای مردمی که در بیرون حرم و در زیر آفتاب داغ بودند شدیدتر شد و بر صدای کسانی که داخل صحن اصلی شعار میدادند، غلبه کرد.  


متأسفانه سیدحسن خمینی که از ابتدا بریده بریده و نامنسجم سخن میگفت و هراس او از جمعیت کاملاً مشهود بود، به مردم عاشق حضرت امام روی خوش نشان نداد و حال آنکه اگر او ابتدا با یک جملهای که حاکی از عذرخواهی او از عشاق حضرت امام بود، شروع میکرد، عزاداران روحالله کریمانه از کنار خطاهای فراوان او و سایر اعضای حرم و مؤسسه و دفتر میگذشتند و به او اجازه میدادند سخنان خود را در فضایی آرام ادامه دهد.  

 

متأسفانه سیدحسن بدترین راه را در این مواجهه انتخاب کرد.او به جای آنکه اجازه دهد مردم عقاید خود را آزادانهتر ابراز کنند و سپس سخنان خود را شروع کند، هیچ اعتنایی به سخنان عشاق حضرت امام نکرد و مثل کسی که حرفشان را نمیشنود درصدد بود مانع ابراز نظرات مردم شود. او در عین حال به کنایه شعاردهندگان را "گروهی خاص " معرفی کرد و حال آنکه خود او بهتر از هر کسی میداند که هر فرد از چند میلیون نفری که در حرم امام مجتمع شده و در آنچه ابراز میشد، همصدا و در هر آنچه آنان را به طرح این شعارها کشانده بود، همداستان بودند، از هر شهری، روستایی، کویی و برزنی آمدهاند و اساساً امکان سازمان دادن به چنین جمعیتی وجود ندارد. گرمی شعارهایی که مداوم داده میشد و اشک و آهی که در ضمیر هر شعاردهنده وجود داشت، باید سیدحسن خمینی را متوجه اصالت و غنای شعارها میکرد که متأسفانه نکرد.  


سیدحسن خمینی و بعضی از اعضای دیگر خانواده محترم حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی ‏خلاف وصیت فرزند مظلوم حضرت امام به مرور به راهی کشیده شدند که در عمل با سران فتنه یکی دیده شدند. وقتی فتنه اخیر به پا شد، توقع همه این بود که سیدحسن خمینی و سایر برادران و... در خط مقدم مقابله با فتنهگران باشند و بیشتر از همه در کنار نظام بایستند. چرا که در این فتنه بیش از هر چیز میراث اعظم حضرت امام خمینی که نظام جمهوری اسلامی است، مورد هجمه سریع قرار گرفته بود و سران فتنه در هماهنگ? با جاسوسان آمریکایی و سران دولتهای غربی و بعضی از دولتهای مرتجع عرب منطقه که همه از دشمنان نشاندار و پرماجرای حضرت امام بوده و هستند، راه انهدام نظام را برگزیدند و تاکنون نیز بر مسیر باطل خود هستند.  

 

هرچند دیگر برای آنان امیدی و پشم و پیلهای باقی نمانده و هم خود و هم دیگران میدانند که "دستهای آسمانکوب قوی وا شدند و گونهگون رسوا شدند " اما در این میان سیدحسن نه تنها به مقابله با فتنهگران نرفت و در کنار "ولی امر مسلمین " که پدرش بهطور اکید به آن تأکید کرده بود، قرار نگرفت بلکه در عمل به کمک فتنهگران رفت و با شرمندگی تمام در شکستی که خداوند برای امثال کروبی، موسوی، خاتمی، نهضت آزادی، ملی مذهبیها، مراکز جاسوسی دشمن و بالاخره همه دشمنان امام رقم زد، سهیم شدند. 

 

 کسانی که امروز انگ خیانت و شکست را بر پیشانی دارند و عشاق امام دردمندانه و با فریاد پیاپی اصلاح آن را از سیدحسن میخواستند، آیا سیدحسن خمینی در خلوت خود به آنچه در روز 14 خرداد امسال شنید و البته سعی میکرد این فریادها را ساکت کند، خواهد اندیشید؟ آیا به او اجازه خواهند داد که به آنچه شنیده و از یک خسران عظیم که از دست دادن حمایت عشاق امام است حکایت میکرد، بیندیشد. امیدواریم چنین شود ولی مـتأسفانه باید گفت کمی این آرزو، بعید مینماید. احتمال اینکه او این جمعیت میلیونی مردم را یک برنامهریزی به حساب آورد و آنان را با عرض معذرت مزدورانی بداند که اجیر شدهاند بیشتر است.  

 

او پیش از این هم حاضر نشد اهانت صریح عدهای فتنهگر از خدا بیخبر به تصویر مبارک حضرت امام خمینی در روز 16 آذر 88 را محکوم کند و شنیده شد که او این را یک برنامه از قبل تعیین شده از سوی نیروهای انقلاب و هواداران حضرت امام خوانده بود! او اهانت به ساحت مقدس و مظلوم حضرت ابیعبدالله الحسین (ع) را نیز محکوم نکرد و آن را هم به نیروهای انقلاب نسبت داده بود! و وا اسفا از این همه انحراف و خامی!  


شعارهای اصلاحطلبانه واقعی مردم در روز 14 خرداد، سیدحسن را به اصلاح واقعی و صریح انحرافات فراخوانده است. آیا در او و بعضی دیگر از اطرافیان او این سعادت وجود دارد؟ امید است ما شاهد بازگشت باشیم نه سرعت بیشتر در مس?ر انحراف. مردم بیت و هر آنچه را نام امام با آن دیده میشود عمیقاً دوست دارند و به آن عشق میورزند و خشت خشت منزل امام را با فدای جان خود حفظ میکنند چه رسد به فرزندان نسبی حضرت امام، ولی این همه را مردم زمانی از امام میدانند که با آنان امام دیده شود.  

 

مردم قبل از شناختن سیدحسن و سید یاسر و... حضرت امام روحالله الموسوی الخمینی را شناختهاند و تنها زمانی که از سیدحسن و... رنگ و بوی امام را ببینند آن را با جان حفظ کرده و گرامی میدارند اما اگر در ابدان منتسب به امام رنگ و بوی مخالفان امام ببینند، طبعاً ارادتی به جسمی که به امام ارادت ندارد، نخواهند داشت.  


با پوزش فراوان و ناراحتی زیاد باید گفت متأسفانه امروز سیدحسن خمینی خواسته یا ناخواسته در چنبره مخالفان امام گرفتار آمده است و باید او را از این حلقه مخالف امام خلاص کرد.  

 

سیدحسن متعلق به امامی است که حفظ نظام جمهوری اسلامی را اوجب واجبات و نه از اوجب واجبات میدانست. سیدحسن متعلق به امامی است که میفرمود من با احدی عقد اخوت نبستهام و نظر مثبت من به افراد تا زمانی است که در خط مستقیم اسلام باشند، سیدحسن فرزند محترم امامی است که دل پرکینهای از لیبرالها و منافقین داشت و میفرمود تا من زنده هستم اجازه نخواهم داد لیبرالها و منافقین اسلام این مردم بیپناه را تباه کنند. 
 

سیدحسن فرزندزاده امامی است که برای رأی مردم ارزش قائل بود و آن را میزان میدانست. سیدحسن فرزند محترم امامی است که یک تار موی کوخنشینان را با همه کاخنشینان معاوضه نمیکرد، سیدحسن فرزند محترم امامی است که عزم خود را برای ریشهکن کردن اسرائیل غاصب جزم کرده بود، سیدحسن فرزند محترم امامی است که میفرمود ما آمریکا را زیر پا میگذاریم و نیز میفرمود ما پرچم اسلام را بر قلل رفیع دنیا به اهتزاز درخواهیم آورد و... . . . .  


خوب حالا سیدحسن با این همه رسالت عظیم باید در خط مقدم مقابله با فتنهگرانی باشد که پس از انتخابات آبروی نظام را به تاراج گذاشتند و تا پای انحلال نظام پیش رفتند و وقتی در اهداف شیطانی خود ناکام شدند فراخوان وحدت دادند که منظورشان تجدیدقوا برای تهاجمی تازه علیه نظام و امام بود و البته نتوانستند کسی را فریب دهند.  

مردم به درستی و از سر خیرخواهی از سیدحسن میخواهند به راه روشن حضرت امام خمینی و سیره با صفای پدر بزرگوارش مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی (ره) باز گردد و این خواسته خود خواهانهای نیست. سیدحسن باید فرزند امام باقی بماند. 

 
سعدالله زارعی
انتهای پیام/

منحرف ‌نشدن خواص از خط امام دغدغه همیشگی آیت‌الله مشکینی بود

 
 
آیت‌الله ممدوحی
منحرف ‌نشدن خواص از خط امام دغدغه همیشگی آیت‌الله مشکینی بود

خبرگزاری فارس: عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: آیت‌الله مشکینی بعد از فوت امام(ره) و جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای همیشه در راه اجرای منویات مقام معظم رهبری حرکت کرده و منحرف‌نشدن خواص از خط امام از دغدغه‌های همیشگی ایشان بود. 

 

آیت‌الله حسن ممدوحی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در قم، با اشاره به هشتم مرداد ماه سالروز ارتحال آیت‌الله علی مشکینی اظهار داشت: اگر قرار باشد زندگی آیت‌الله مشکینی را در چند سطر خلاصه کنیم باید گفت که ایشان از زمانی که امام وارد ایران شدند تا لحظه فوتشان همیشه و در همه حال در حال خدمت به امام و انقلاب اسلامی بود.  


وی ادامه داد: وی همیشه کمک‌کار،‌ یار و یاور امام بود و در خط انقلاب حرکت می‌کرد و در این راه از جان و دل مایه می‌گذاشت.
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: آیت‌الله مشکینی بعد از فوت امام(ره) و جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای همیشه با ایشان یک‌دل و یک‌سو بوده و در راه اجرای منویات مقام معظم رهبری‌ هیچگاه کم نگذاشت.  


وی در ادامه با بیان اینکه آیت‌الله مشکینی ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را دارا بود،‌ خاطرنشان ساخت: وی در طول مدت ریاست جامعه مدرسین دائما بر حرکت در خط مستقیم امام و رهبری تأکید داشته و منحرف‌ نشدن خواص از خط امام از دغدغه‌های همیشگی آیت‌الله مشکینی بود.  


ممدوحی ادامه داد: این امر در مجلس خبرگان نیز به همین شکل بود و وی تمام تلاش خود را برای اجرای احکام اسلامی در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌گرفت.  


وی تصریح کرد: ایشان هم در جامعه مدرسین و هم در مجلس خبرگان رهبری حرفش بسیار مورد قبول بود و بالاتر از همه او نزد مقام معظم رهبری بسیار مورد احترام و مقبول بود.  


عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به بحث اعلمیت آیت‌الله خامنه‌ای که در دوره حیات ایشان مطرح شده بود، تأکید کرد:‌ آیت‌الله مشکینی در این مورد به شدت از این بحث دفاع می‌کرد و این دفاع خود را مبتنی بر احکام اسلامی می‌دانست.  


وی با اشاره به اینکه در آن دوران شبهه‌‌افکنی‌هایی در این خصوص انجام شده بود،‌ اظهار داشت: وی بسیار محکم در مقابل این شبهه‌افکنی‌ها می‌ایستاد و هرجا احساس می‌کرد که کسی قصد حریم‌شکنی دارد،،‌ بسیار محکم و با ایستادگی کامل در مقابل آنها قد علم می‌کرد.

* آیت‌الله مشکینی هیچگاه با دو تیره شدن احزاب در جمهوری اسلامی موافق نبود
آیت‌الله ممدوحی در ادامه تصریح کرد: دفاع از حکم نامشروع اعلام کردن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در چند ساله اخیر یکی دیگر از اقدامات این عالم ربانی در دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.  


وی خاطرنشان کرد: موضع وی در همه حال همان موضع امام خمینی(ره) بود و هیچگاه با دوتیره شدن احزاب در جمهوری اسلامی موافق نبود.
آیت‌الله علی‌ مشکینی‌ از نخستین‌ افرادی‌ بود که‌ به‌ نهضت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) پیوست‌ و در جلسات‌ مخفی‌ مبارزان‌ شرکت‌ می‌کرد، از این‌ رو حدود چهار ماه‌ در تهران‌ متواری‌ شده‌ بود و سپس‌ ایران‌ را به‌ مقصد عراق‌ ترک‌ کرد. 
 

وی با بازگشت‌ به‌ قم‌ در همان‌ روز اول‌ دستگیر شد و ساواک‌ از او خواسته‌ بود تا 48 ساعت‌ بعد از قم‌ خارج‌ شود. از این‌ رو به‌ مشهد رفت‌ و 15 ماه‌ در آنجا مشغول‌ تدریس‌ شد و بار دیگر به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمد و مبارزات‌ را از سر‌ گرفت‌ اما پس‌ از مدتی‌ به‌ همراه‌ 27 نفر از اساتید‌ و فضلای‌ حوزه‌ تبعید شد. از این‌ رو به‌ زادگاه‌ خود رفت‌ ولی‌ پس‌ از سه‌ ماه‌ ساواک‌ وی را دستگیر و به‌ ماهان‌ کرمان‌ و گلپایگان‌ تبعید کرد. 
 

وی پس‌ از دو سال‌ نیز به‌ کاشمر تبعید شد و در طول‌ دوره تبعید نیز دست‌ از مبارزه‌ برنمی‌داشت، این‌گونه‌ بود که‌ ساواک‌ او را به‌ مکان‌ دیگری‌ منتقل‌ می‌کرد.  


با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران آیت‌الله‌ مشکینی‌ در مسئولیت‌های‌ گوناگونی‌ از جمله عضویت‌ در خبرگان‌ تدوین‌ قانون‌ اساسی‌، مسئول‌ گزینش‌ و اعزام‌ قضات‌ با حکم‌ امام‌‌(ره‌)، ریاست‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌ در هر سه‌ دوره‌، امامت‌ جمعه‌ قم‌ با حکم‌ امام‌(ره‌) و رهبر انقلاب، عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و ریاست‌ شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخت‌.
انتهای پیام/آ10/ب