به نقل از: ایران رشد
پس از عذرخواهی اشتون از سعید جلیلی به دلیل اعلام خودسرانه زمان مذاکرات با 1+5 بدون هماهنگی با ایران که به ایران ابلاغ شده بود، رئیس دفتر دکتر جلیلی با ارسال نامهای به کابینه سیاست خارجی اروپا، موافقت ایران با زمان و مکان مذاکرات را اعلام کرد. در این نامه که نسخهای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است، سید کاظم عبادی رئیس دفتر سعید جلیلی، مبنای مذاکرات با 1+5 را نامه 15 تیر سعید جلیلی دانسته است. اقدام خودسرانه کاترین اشتون در اعلام زمان مذاکرات 1+5 با ایران، بدون هماهنگی قبلی با ایران موجب شد تا اشتون با واسطه قرار دادن ترکیه از ایران عذر خواهی کند. این اقدام خودسرانه اشتون که دیپلماتهای اروپایی آن را ناشی از بیتجربگی وی در امر دیپلماسی میدانند، سبب شده بود تا زمان و مکان مذاکرات به دلیل ناهماهنگی با ایران تا مدتها در هالهای از ابهام باقی بماند. اما سرانجام امروز سید کاظم عبادی رئیس دفتر دکتر جلیلی با ارسال نامهای به کابینه سیاست خارجی اروپا، با اشاره به عذرخواهی اشتون از جلیلی، با برگزاری مذاکرات طی روزهای ششم و هفتم دسامبر،پانزدهم و شانزدهم آذر در ژنو موافقت کرد. در این نامه، مبنای مذاکرات، نامه 15 تیرماه جلیلی به اشتون عنوان شده بود. جلیلی در این نامه با انتقاد از رویکرد " فشار و گفتگو" که از سوی غرب در قبال ایران در پیش گرفته شده است، راه جلب اعتماد ملت ایران را کنار گذاردن این مسیر غلط دانسته است. جلیلی در این نامه با اشاره به سوالات احمدی نژاد از غرب ، پاسخ به سوالات مذکور و اعلام موضع صریح در این زمینهها از سوی کشورهای غربی را تنها راه رسیدن به نقاط مشترک برای گفتگو دانسته بود. در نامه مذکور این سوالات از سران غربی مطرح شده بود: 1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همکاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل با حقوق ملت ایران خواهید داشت. سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست ؟ در عین حال، سخنگوی اشتون نیز امروز با اعلام این خبر از برگزاری مذاکرات در 15 و16 آذر خبر داده بود. خبرگزاری رویترز گزارش داد که سخنگوی اشتون امروز با تایید این خبر اعلام کرد: کهما پاسخ رسمی مقامات ایرانی را دریافت کرده ایم که طی ان تایید شده است دکتر جلیلی با پیشنهاد کاترین اشتون مبنی بر ملاقات در ژنو موافقت کرده است. در بخشی از نامه رئیس دفتر نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی به جان موریسن دبیر کابینه سیاست خارجی اروپا که نسخهای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته، آمده است: «در پی رفع مشکل پدید آمده و عذرخواهی خانم اشتون، بستر مناسب برای انجام گفت وگوها در 15 آذرماه فراهم شده است.» در این نامه همچنین تأکید شده است: «بنابر این گفت و گوها در سوییس بر مبنای نامه 15 تیرماه 1389 سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به کاترین اشتون انجام خواهد شد.» متن نامه 15 تیرماه سعید جلیلی به اشتون پیرامون محورهای مذکرات ایران و 1+5 بسم الله الرحمن الرحیم سرکار خانم کاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپایی در سیاست امنیتی و امور خارجی برای من جالب است که برغم پیگیریهای وزرای محترم خارجه برزیل و ترکیه و عدم آمادگی جنابعالی برای گفتگو در سه ماه گذشته،درست یک روز پس از صدور قطعنامه در نامهای خواهان گفتگو شدید. جالب تر آنکه پس از ارسال نامه شما دولت آمریکا و اتحادیه اروپا اقدام های دیگری از نوع فشار را طرح نموده اند. این رفتار در چارچوب راهبرد اعلامی شما "فشار و گفتگو" قابل درک و البته غیرقابل پذیرش است. جامعه جهانی، گفتگو در سایه فشار را دیکتاتوری و به دور از تمدن لازم برای گفتگو میداند. انجام گفتگو برای اعمال فشار و دشمنی با یک ملت، هم چون گذشته حرکت در مسیری بن بست، پرهزینه و بی فایده خواهد بود. امروز شما بیش از هر زمان دیگر به جلب اعتماد ملت ما نیاز دارید. اقداماتی که نشان دهد راهبرد غلط دو مسیره را به کنار گذاشته و درصدد جبران خطاها هستید و می خواهید آنگونه که فرهنگ گفت و گو اقتضا دارد، عمل کنید. خانم اشتون! جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت 87 بسته ای برای موضوع گفتگوها پیشنهاد کرد و در گفتگوهای ژنو 1 در تیرماه 87 و ژنو 2 در مهرماه 88 به صراحت اعلام کرد که حول بسته مزبور حاضر به گفتگو است و این موضوع در مصاحبه های مطبوعاتی پس از گفتگوها نیز با حضور آقای سولانا به صراحت ابراز و در آخرین گفتگوی تلفنی با اقای سولانا نیز مورد تاکید قرار گرفت. از این رو هر گونه جهت گیری متفاوت، حرکتی ارتجاعی و غیرسازنده است که مورد پذیرش ملت ایران قرار نمیگیرد. درباره تقاضای شما برای گفتگو در موضوع هسته ای چنانکه در بسته پیشنهادی ج.ا. ایران آمده است، ج.ا. ایران آمادگی خود را برای گفتگو و همکاری در زمینه خلع سلاح هسته ای، جلوگیری از اشاعه سلاح های هستهای و نیز بررسی چگونگی همکاری برای استفاده همه اعضای NPT از فن آوری صلح آمیز هستهای اعلام کرده است. اعلام موضع صریح نسبت به رفتارهای خارج از این چارچوب، از جمله فعالیت های هسته ای رژیم صهیونیستی است. بدیهی است این گفتگو میتواند حرکتی در جهت تحقق شعار کنفرانس خلع سلاح تهران یعنی "سلاح هسته ای برای هیچ کس و انرژی هسته ای برای همه" باشد که مورد استقبال اکثریت قاطع دولت ها و ملتها قرار گرفت. حضور سایر دولت هایی که این آرمان را دنبال میکنند در این گفتگوها میتواند به شکل گیری گفتگوهایی سازنده کمک نماید. چنانکه ج.ا.ایران تلاش مستمر خود را برای شکل گیری این گفتگوها و همکاری با تمام کشورهای علاقمند ادامه خواهد داد، به ویژه که امروز شاهد علاقمندی کشورهای زیادی به این نوع گفتگو و همکاری ها هستیم. شکل گیری کنفرانس خلع سلاح در تهران و مشارکت فعال 189 کشور در کنفرانس بازنگری NPT و تاکید بر لزوم پیوستن رژیم صهیونیستی به NPT نشان داد اغلب کشورهای جهان به پیشنهادهای طرح شده در بسته پیشنهادی ج.ا.ایران نگرش مثبت دارند. خانم اشتون! سیاسی، اقتصادی، منطقه ای و بین المللی خود که شما به خوبی به آن آگاه هستید، در جهت تحقق همکاری های سازنده بین المللی برای رفع نگرانی های مشترک گفتگو نماید. بر مبنای نکات فوق چنانکه از سوی رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام شد، پاسخ شما به موارد ذیل برای ادامه گفتگوها ضروری است: 1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همکاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل با حقوق ملت ایران خواهید داشت. سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست پاسخ شما به مفاد فوق میتواند زمینه را برای چگونگی شکل گیری گفتگوها برای رفع نگرانیهای مشترک جهانی در جهت تحقق صلح، عدالت و سعادت ملت ها با حضور سایر کشورهای علاقمند از "اول سپتامبر" فراهم نماید.
|
قم همواره به عنوان یکی از استراتژیکترین پایگاههای مذهبی جهان اسلام مشهور و هم از اینرو مورد توجه بوده است . به خصوص آنکه پس از تسلط انگلستان - استعمار پیر و دشمن دائمی امت اسلامی - بر عراق، نجف اشرف که قرنها پرچمدار حوزه علمیه جهان تشیع - به عنوان سمبل دینمداری، آزادی خواهی و فریاد علیه ظلم و تعدی دشمنان اسلام - بوده، وظیفه علمداری و پرچم بهدوشی را به قم منتقل کرد. چنین بود که پس از این انتقال مأموریت، دوران پرتوافکنی قم بیش از پیش آغاز شد. اولین ثمره این پیشتازی نورانی، جرقه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل عظیمالشأن بود. او که مکتب آموخته قم بود توانست اعتبار قم را نه تنها از قم و نجف بالاتر برده که جهانی سازد. این البته ریشهها، پیشینهها و پیشبینیهایی نیز در متون روایی منقول از حضرات معصومین علیهم السلام داشت. که در جای خود قابل بحث و نقل است.
|
ساسان والیزاده_ آنگونه که رسانههاخبر دادند یک نماینده منتقد دولت در قالب سؤالی از وزیر صنایع پرسیده است که چرا این وزیر تاکنون یک اخم نکرده تا اقتصاد فرانسه بههمبریزد و نیز سؤال کرده که وزیر صنایع کی اخم میکند تا اقتصاد فرانسه بههم بریزد!
این سؤال البته اشاره به سخنرانی "محمدرضا رحیمی معاون"، اول محترم رئیسجمهور در مراسم اختتامیه دهمین نمایشگاه بینالمللی صنعت تهران دارد که گفته بود: «در پاسخ به تحریمها اگر به اروپائیان فقط اخم کنیم، بخشی از صنعت فرانسه فرو میریزد، بهعنوان مثال اگر وزیر صنایع ما تصمیم بگیرد واردات قطعات خودرو پژو از فرانسه را لغو کند 5/2 میلیارد واردات ما پائین میآید. آیا میدانید در فرانسه چه اتفاقی میافتد؟
به باور بنده صنعت خودرو فرانسه فرو میریزد.» پس از این سخنرانی آنها که عزت و اقتدار را در اجنبی میبینند و یا دچار خود کوچک انگاری بوده و از اسلوب دشمن شناسی غافلند و یا حداقل از آمارهای رسمی تأیید شده در حوزه اقتصاد بی اطلاعند، دست به تشکیک و تعریض زدند که میزان صادرات اقتصاد فرانسه در سال 2009 مبلغ 473میلیارد دلار است و با این 5/2 میلیارد هیچ غباری بر اقتصاد فرانسه نمینشیند، حتی این سخنان را «دستورهای هزینه بردار» دانستند که بر خلاف منافع ملی است! و البته برخی دیگر این سخنان را نه گزاف که رجز خواندند و کسانی هم با طرح سؤال در مجلس با بزرگ انگاشتن فرانسه مدعی شدند که زینهار که چه سخن گزافی!
در این باره ذکر نکاتی لازم مینماید:
1- اگر سخنان معاون اول رئیسجمهور رجز و رجزخوانی است که چندان امر مذمومی نیست. رجز در لغت ستایش توانمندیها است و از اهداف آن تقویت روحیه جبهه خودی و تضعیف و تهدید دشمن است.
2- کشور در شدیدترین شرایط تحریمهای اقتصادی است. تحریمها هرگاه بتوانند پیوستهای روانی خود را به کار بیندازند موفق خواهد شد. تنها راه مبارزه با جنگ روانی غرب «تاکتیکمتقابل» است که از اسلوب جنگ روانی است. به تعبیر ویلیام داواتی چنین نبردی مجموعه اقداماتی است که از طرف یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر رفتار دولتهای دیگر در جهت منافع ملی به کار گرفته میشود. ممکن است ادبیات معاون اول رئیسجمهور در گفتن چنین جمله ای ناظر به چنین کارکردی بوده باشد.
3- در اینجا البته سفسطهای صورت پذیرفته است. معاون اول رئیسجمهور با بیان آنکه اگر ایران مجبور شود 5/2 میلیارد منفعت پژو فرانسه را لغو خواهد کرد، گمانه میزند که: «به باور بنده صنعت خودرو فرانسه فرو میریزد» اینجا صحبت از صنعت خودرو فرانسه است نه اقتصاد فرانسه که برخی با ارائه آمار از ارزش کل صادرات فرانسه آن را به چالش بکشند.
4- اکنون به واقعیت ماجرا بپردازیم، جدا از کارکردهای روانی و تبلیغی موضوع آیا به راستی با یک اخم کردن ایران صنعت خودروی فرانسه دچار گرفتاری خواهد شد؟ شرکت پژو – سیتروئن دومین شرکت خودروسازی بزرگ اروپا است (ویکیپدیا) و ایران بزرگترین شریک تجاری پژو در خارج از فرانسه است (سایت رسمی ساپکو). شرکت پژو- سیتروئن (گروه PSA) در ابتدای دهه جاری سالانه3/1 میلیون خودرو تولید و 5/6 درصد تولید جهانی خودرو را در اختیار داشته است. سقف همکاریهای ایران خودرو با پژو 230 تا 250 هزار دستگاه تعریف شده و البته در برنامه همکاریهای مشترک دو شرکت مقرر بوده است تا سال 1391 شمار محصولات برند پژو در ایران خودرو به 500 هزار دستگاه افزایش یابد.
این رقم میتواند بالغ بر نیمی از تولیدات این شرکت را در برگیرد. آمارها نیز گواه بر همین است، بهعنوان مثال تنها در سه ماه نخست سال 2008 از 132 هزار خودروی به فروش رفته در خارج از فرانسه 66700 خودرو مربوط به ایران بوده است (بیش از 50درصد) در حالی که در همین مدت تنها 32000 خودرو در کل اروپا و فقط 9900 اتومبیل در بازار بزرگ چین به فروش رفته است. شرکت پژو- سیتروئن سال گذشته بحران بزرگی را پشت سر نهاد و با زیانی یک میلیارد یورویی کل درآمدهایش با 22 درصد کاهش به 23/5 میلیارد یورو رسید.
حالا محاسبه نمایید که اگر ایران واردات 5/2 میلیاردی خود را از صنعت خودروی فرانسه معلق کند (یعنی حدود نیمی از درآمد این شرکت) آیا جز فروپاشی سرنوشتی در انتظار آن خواهد بود؟ و البته گردانندگان این صنعت نیز متوجه این موضوع هستند. آن چنان که ژان مارک گاس مدیرعامل شرکت پژو با هراس از این موضوع چندی پیش گفت: «محدودیتهای غرب (تحریمها) ارتباطی با صنعت خودروسازی نداشته و پژو کماکان همکاری خود را با ایران ادامه خواهد داد، چرا که ایران بیش از 20درصد سهم بازار جهانی پژو را بهخود اختصاص داده است.» آیا با این انگارهها هنوز هم به باور تشکیک کنندگان با اخم ایران صنعت خودروی فرانسه فرو نخواهد ریخت؟! به راستی تشکیک کنندگان جدای از بازیهای سیاسی نگران اقتصاد فرانسه هستند یا اخم معاون اول رئیسجمهور؟! ایشان منافع ملی را چگونه تعریف میکنند؟
این مطلب در کتاب «شمشیر سرخ، ایده سبز: بررسی شخصیت و انقلاب خونین مختار ثقفی» (نوشته نعمتالله صادقی و سید محمد حضرت موسوی) که در سال 1382 توسط مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما منتشر شده (و احتمالا یکی از متون اصلی تحقیقی نگارش فیلمنامه مختار بوده) نیز آمده است و چندان اختلافی در آن نیست.
تمام داستان مختار ثقفی، در قسمت پخش شده هفته گذشته (با زندانی شدن مختار، که شرح تاریخی آن در بالا آمد) تمام شد. مختار آنگاه که باید سخن میگفت و قیام میکرد (که قطعا شهید میشد)، نگفت و نکرد. و پس از آنکه امام -جلوی چشم کوفیان و با مشارکت ناخواسته آنان- کشته شد، دیگر خون تمام عالم را هم که بریزی، توفیری ندارد، و این است که منتقم خون حسین، مهدی است نه مختار، و مختار فقط کشنده قاتلان آن حضرت است. کما اینکه شیعه پس از حسین، چهارده قرن است که به خود تشر میزند:
بیدرد مردم، ما خدا، بیدرد مردم
نامرد مردم، ما خدا، نامرد مردم
از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم
زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند
دست علمدار خدا را قطع کردند
نوباوگان مصطفیَ را سر بریدند
مرغان بستان خدا را سر بریدند
در برگریز باغ زهرا برگ کردیم
زنجیر خاییدیم و صبر مرگ کردیم
چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما
تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما
در جمعی که این قسمت سریال مختار را میدیدیم، یکی دو جوان هیأتی بودند که حق را به مختار دادند، و اینکه مختار عمل درستی داشت که سکوت کرد و تسلیم شد تا در آینده کینه را بپراکند. این نوع استدلال مختار و رفتار وی، در زمانی است که حسین خود به خیمه زهیر بن قین میرود و دعوت میکند عبیدالله بن حر جعفی را که با ما بیا. و وقتی عبیدالله بهجای جانش، اسبش را تقدیم میکند، حسین (جان عالمی به فدایش) میگوید که ما خواستار خون توایم، نه اسب و اموالت. مختار نفهمید (یا نخواست که بفهمد) که آنچه اسلام را زنده نگاه میدارد، خون شهدای کربلاست (نه کینه و انتقام)، و خون است که تا ابد جاری است.
مختار به امید انتقامگیری بعدی، یا به هر دلیل دیگری (از جمله قدرت طلبی)، در لحظهای که باید میایستاد، تسلیم شد. و این همان تفاوت «لحظه» مختار و «لحظه» هانی است. مختار سکوت کرد و سریال در مقابل سکوت او هیچ موضعی نگرفت و این باعث میشود که مخاطب حق را به مختار بدهد، یا لااقل او را سرزنش نکند، و از او و سکوت او بیزار نشود (و این امر بهمعنای شکست سریال است).
در حالیکه در حادثه کربلا، هر کس با حسین (علیهالسلام) نبود، رستگار نشد. این مطلب حتی با احتیاط در باره شخصیتی چون محمد بن حنفیه و عبدالله ابن عباس هم صادق است. از حمزه بن حمران نقل شده که در محضر امام صادق (علیهالسلام)، درباره قیام امام حسین (علیهالسلام) و عدم همراهی محمد بن حنفیه سخن گفتیم. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «یا حمزه، انی ساخبرک بحدیث لاتسال عنه بعد مجلسک هذا. ان الحسین (علیهالسلام) لما فصل متوجها، دعا بقرطاس و کتب: بسم الله الرحمن الرحیم. من الحسین بن علیبنابیطالب الی بنی هاشم، اما بعد، فان من لحق بیمنکم استشهد، و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح والسلام». (ای حمزه. من تو را از حدیثی آگاه خواهم کرد که بعد از این جلسه، دیگراز آن پرسش نکنی. حسین (علیهالسلام) وقتی عازم حرکت شد، کاغذی خواست و در آن نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی بن ابی طالب به بنی هاشم، اما بعد، هر کس از شماها به من ملحق شود به شهادت میرسد، و هرکس بازماند به جایگاه فتح و پیروزی نخواهد رسید. والسلام. )
عظمت حادثه کربلا و هنر اباعبدالله (علیهالسلام) در آن است که آنچنان حادثه را دو قطبی کرد که هیچکس در میانه نماند، یا بر حق بود یا بر باطل. و مختار در صف حق نبود. و سریال نتوانست که این تردید را نشان دهد، تردیدی که منجر به سقوط شد.
و سریال شاید نشان از ناخودآگاه شیعه دارد که همواره پرهیز میکند از پرداختن به سکوت کوفیان، و دستی که در خون اباعبدالله داشتند. و این همه تأکید بر شهدا و نپرداختن به مردود شدگان شیعی (چون سلیمان ابن صرد و مختار) شاید گریز از این واقعیت باشد که ما بیشتر شبیه کوفیانیم، تا اصحاب امام حسین. و همه قوت این سریال میتوانست در این باشد که نشان دهد «وقتی که در لحظه تصمیم نمیگیری، هر چه هم که بعد از آن شمشیر بزنی و جانفشانی کنی، دیگر دیر شده است». و مختار قهرمانی است که دیر رسیده است و آنکه دیر میرسد، شجاعت او به هیچ کار نمیآید و همه عالم نیز خونبهای خون مقدس حسین نیست.
نمایش تاریخ در تلویزیون به چه دردی میخورد، اگر نشود هسته مرکزی عاشورا را نشان داد. هسته مرکزی قیام کربلا، شخصیت حسین (علیهالسلام) است که تلویزیون نمیتواند به آن بپردازد. و جلوه دیگر آن، خباثت امویان است و سکوت کوفیان. و وقتی سریال به سرعت از لحظه لغزش مختار میگذرد، یعنی که تلویزیون نیز به فرار مختار از این لحظه، کمک میکند و لابد بعدا سعی دارد تا بر انتقامگیری مختار از قاتلان حسین پس از عاشورا تأکید کند و از این طریق از مختار یک قهرمان بسازد، و این گریز دیگری است از اصل ماجرا. تمام زندگی مختار همان لحظهای بود که در مقابل ابن زیاد سکوت کرد و جان خود را خرید. مانند دیگرانی که میتوانستند در حادثه کربلا حضور داشته باشند ولی لغزیدند و همه عمر پشیمانی آن لحظه را داشتند.
این «لحظه» مختار باید به صد هزار زبان بیان میشد، تا شرمساری بعدی او درست در بیاید (یا بیزاری از سکوت مختار و همراهیاش با ابن زیاد و عبدالله ابن عمر) و کم وزن بودن انتقامگیریاش در مقایسه با پا پس کشیدنش از همراهی با امام حسین (علیهالسلام). اما این لحظه در سریال در نیامده است. یعنی به سرعت گذر کرد و حتی کسی (مثلا کیان، قهرمان ایرانی)، بهعنوان وجدان جمع و سریال، مختار را سرزنش نکرد و مختار خود دچار تردید نشد، بلکه با استواری سخن گفت و نظری داد که بر ابهامها افزود، تا ما نتوانیم با قاطعیت مختار را سرزنش کنیم. و این نقص در بنیان سریالی است که بناست چند ده قسمت دیگر از مختار را نشان دهد که انتقام خون حسین (علیهالسلام) را با کشتار قاتلان آن حضرت میگیرد. ولی در اندیشه شیعی، این همه تلاش به یکی از آن سی سرباز حسین نمیرسد که شب عاشورا از لشگر کوفه به لشگر حسین آمدند.
وقتی نمیتوان دغدغههای یک شخصیت را نشان داد و وقتی که نتیجه سریال بهجای عبرت، میشود قهرمانسازی، چه سود از این همه نمایش و هزینه.
آنهم در زمانی که بزرگترین حماسه جمعی ایرانیان (آیین عاشورا)، سالانه با موفقیت، و بدون هرگونه دخالتی برگزار میشود. و تقلای رسانه برای همپایی با این حماسه جمعی پیشاپیش محکوم به شکست است. نگاه کنید به این روزها که اندک اندک خیمههای عزا برپا میشود، و هیچ هیئتی نیست که شب اول محرم، سخنران نداشته باشد یا در مداح یا در سیستم پذیرایی و مداحی و صوتی آن نقصی باشد، و مقایسه کنید با نحوه ساخت سریالهای مناسبتی سیما، که هنوز هم لحظه آخر میرسد.
و اصولا چه نیازی است به ساخت سریال در باره مختار. اینهمه موضوع هست که در باره آن هیچ نمیدانیم، سلمان هست و تاریخ قرون اولیه هست و تاریخ شکستهای دو سده اخیر و پیروزی درخشان امام خمینی و... و رسانه دست روی چیزی گذاشته که هیچ نمیتواند بگوید، جز برخی اطلاعات اضافی که تأثیری در اصل ماجرا ندارند. چون اصل ماجرا تلویزیونی نیست. و حتی مداحان برجسته نیز «فاش» روضه نمیخوانند.
و باز هم آفرین به فهم سنت مذهبی ایران که هرگز مختار را برجسته نکرده و او را در صف اصحاب و اهل بیت حسین قرار نداده است.
مقاتل از مرگ معاویه آغاز میشود و با بازگشت اسرا به کوفه تمام میشود. در این مقاتل، تنها کسانی در حماسه عاشورا نقش دارند، که در «این فاصله» سخن گفتهاند و جنگیدهاند، و این شامل کسانی هم هست که پس از عاشورا به شهادت رسیدهاند، مانند عبدالله بن عفیف ازدی، و فرستاده قیصر روم در دربار یزید. و اینهاست که شیعه سالانه از آنها یاد میکند. و اصل حرکت مختار برای «بعد» از این دوره است، و دوره مختار فقط بخشی از «تاریخ» است، نه «حماسه عاشورا» و چقدر میان این دو تفاوت زیاد است. و چه اهمیتی دارد تاریخ، وقتی که شیعه، حماسه عاشورا را به زیبایی برگزار میکند. مختار شهید نیست، کشته شده است.
مختار پس از این قسمت تمام شده است. بهدنبال اتفاق تازهای در زندگی مختار نگردید. از او عبرت بگیرید، او یک قهرمان نیست. میتوانست «شهید» باشد، ولی در لحظه، پا پس کشید و ترسید.