أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

أین عمار......!

امروز وظیفه همه روشنگری است! تکلیف امروز ما:حماسه سیاسی...حماسه اقتصادی

اشتون عذرخواهی کرد؛ جلیلی زمان مذاکرات را پذیرفت

 به نقل از: ایران رشد

 

پس از عذرخواهی اشتون از سعید جلیلی به دلیل اعلام خودسرانه زمان  

مذاکرات با 1+5 بدون هماهنگی با ایران که به ایران ابلاغ شده بود، رئیس دفتر  

دکتر جلیلی با ارسال نامه‎ای به کابینه سیاست خارجی اروپا، موافقت ایران با  

زمان و مکان مذاکرات را اعلام کرد.


در این نامه که نسخه‎ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است،  

سید کاظم عبادی رئیس دفتر سعید جلیلی، مبنای مذاکرات با 1+5 را نامه 

 15 تیر سعید جلیلی دانسته است.


اقدام خودسرانه کاترین اشتون در اعلام زمان مذاکرات  1+5 با ایران، بدون  

هماهنگی قبلی با ایران موجب شد تا اشتون با واسطه قرار دادن ترکیه از 

 ایران عذر خواهی کند. این اقدام خودسرانه اشتون که دیپلمات‎های  اروپایی آن را ناشی از بی‎تجربگی وی در امر دیپلماسی می‎دانند، سبب شده بود تا زمان و مکان مذاکرات به دلیل  

ناهماهنگی با ایران تا مدت‎ها در هاله‎ای از ابهام باقی بماند.


اما سرانجام امروز سید کاظم عبادی رئیس دفتر دکتر جلیلی با ارسال نامه‎ای به 

 کابینه سیاست خارجی اروپا، با اشاره به عذرخواهی اشتون از جلیلی، با  

برگزاری مذاکرات طی روزهای ششم و هفتم دسامبر،پانزدهم و شانزدهم آذر  

در ژنو موافقت کرد.


در این نامه، مبنای مذاکرات، نامه 15 تیرماه جلیلی به اشتون عنوان شده بود.  

جلیلی در این نامه با انتقاد از رویکرد " فشار و گفتگو" که از سوی غرب در قبال 

 ایران در پیش گرفته شده است، راه جلب اعتماد ملت ایران را کنار گذاردن این  

مسیر غلط دانسته است. جلیلی در این نامه با اشاره به سوالات احمدی نژاد از 

 غرب ، پاسخ به سوالات مذکور و اعلام موضع صریح در این زمینه‎ها  از سوی  

کشورهای غربی را تنها راه رسیدن به نقاط مشترک برای گفتگو دانسته بود.  

در نامه مذکور این سوالات از سران غربی مطرح شده بود:


1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همکاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل 

 با حقوق ملت ایران
2- آیا به منطق گفتگو که لازمه آن اجتناب از هرگونه تهدید به فشار است، التزام 

 خواهید داشت.
3- برای روشن شدن مبانی مشترک گفتگو، نظر روشن و صریح شما درباره  

سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست ؟


در عین حال، سخنگوی اشتون نیز امروز با اعلام این خبر از برگزاری مذاکرات  

در 15 و16 آذر خبر داده بود. خبرگزاری رویترز گزارش داد که ‌سخنگوی اشتون 

 امروز با تایید این خبر اعلام کرد: کهما پاسخ رسمی مقامات ایرانی را دریافت  

کرده ایم که طی ان تایید شده است دکتر جلیلی با پیشنهاد کاترین اشتون  

مبنی بر ملاقات در ژنو موافقت کرده است.


در بخشی از نامه رئیس دفتر نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی  

امنیت ملی به جان موریسن دبیر کابینه سیاست خارجی اروپا که نسخه‎ای از 

 آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته، آمده است: «در پی رفع مشکل پدید آمده و عذرخواهی خانم اشتون، بستر مناسب برای انجام گفت وگوها در 15 آذرماه فراهم شده است.»


در این نامه همچنین تأکید شده است: «بنابر این گفت و گوها در سوییس بر 

 مبنای نامه 15 تیرماه 1389 سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به کاترین اشتون انجام خواهد شد.»


متن نامه 15 تیرماه سعید جلیلی به اشتون پیرامون محورهای مذکرات 

 ایران و 1+5


بسم الله الرحمن الرحیم


سرکار خانم کاترین اشتون


نماینده عالی اتحادیه اروپایی در سیاست امنیتی و امور خارجی


برای من جالب است که برغم پیگیری‌های وزرای محترم خارجه برزیل و ترکیه و 

 عدم آمادگی جنابعالی برای گفتگو در سه ماه گذشته،درست یک روز پس از 

 صدور قطعنامه در نامه‌ای خواهان گفتگو شدید. جالب تر آنکه پس از ارسال نامه شما دولت آمریکا و اتحادیه اروپا اقدام های دیگری از نوع فشار را طرح نموده اند. این رفتار در چارچوب راهبرد  

اعلامی شما "فشار و گفتگو" قابل درک و البته غیرقابل پذیرش است.


جامعه جهانی، گفتگو در سایه فشار را دیکتاتوری و به دور از تمدن لازم برای  

گفتگو می‌داند. انجام گفتگو برای اعمال فشار و دشمنی با یک ملت، هم چون 

 گذشته حرکت در مسیری بن بست، پرهزینه و بی فایده خواهد بود.


امروز شما بیش از هر زمان دیگر به جلب اعتماد ملت ما نیاز دارید. اقداماتی که 

 نشان دهد راهبرد غلط دو مسیره را به کنار گذاشته و درصدد جبران خطاها 

 هستید و می خواهید آنگونه که فرهنگ گفت و گو اقتضا دارد، عمل کنید.


خانم اشتون!


جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت 87 بسته ای برای موضوع گفتگوها  

پیشنهاد کرد و در گفتگوهای ژنو 1 در تیرماه 87 و ژنو 2 در مهرماه 88 به صراحت 

 اعلام کرد که حول بسته مزبور حاضر به گفتگو است و این موضوع در  

مصاحبه های مطبوعاتی پس از گفتگوها نیز با حضور آقای سولانا به صراحت  

ابراز و در آخرین گفتگوی تلفنی با اقای سولانا نیز مورد تاکید قرار گرفت. از این رو هر گونه جهت گیری متفاوت، حرکتی ارتجاعی و غیرسازنده است که مورد پذیرش ملت ایران قرار نمی‌گیرد. 


درباره تقاضای شما برای گفتگو در موضوع هسته ای چنانکه در بسته پیشنهادی 

 ج.ا. ایران آمده است، ج.ا. ایران آمادگی خود را برای گفتگو و همکاری در زمینه 

 خلع سلاح هسته ای، جلوگیری از اشاعه سلاح های هسته‌ای و نیز  

بررسی چگونگی همکاری برای استفاده همه اعضای NPT از فن آوری  

صلح آمیز هسته‌ای اعلام کرده است.
بدون شک لازمه چنین گفتگویی تعهد همه طرف‌های گفتگو به اجرای NPT و 

 اعلام موضع صریح نسبت به رفتارهای خارج از این چارچوب، از جمله  

فعالیت های هسته ای رژیم صهیونیستی است.


بدیهی است این گفتگو می‌تواند حرکتی در جهت تحقق شعار کنفرانس خلع 

 سلاح تهران یعنی "سلاح هسته ای برای هیچ کس و انرژی هسته ای برای 

 همه" باشد که مورد استقبال اکثریت قاطع دولت ها و ملت‌ها قرار گرفت.  

حضور سایر دولت هایی که این آرمان را دنبال می‌کنند در این گفتگوها می‌تواند 

 به شکل گیری گفتگوهایی سازنده کمک نماید.


چنانکه ج.ا.ایران تلاش مستمر خود را برای شکل گیری این گفتگوها و  

همکاری با تمام کشورهای علاقمند ادامه خواهد داد، به ویژه که امروز شاهد 

 علاقمندی کشورهای زیادی به این نوع گفتگو و همکاری ها هستیم.  

شکل گیری کنفرانس خلع سلاح در تهران و مشارکت فعال 189 کشور در  

کنفرانس بازنگری NPT و تاکید بر لزوم پیوستن رژیم صهیونیستی به NPT  

نشان داد اغلب کشورهای جهان به پیشنهادهای طرح شده در بسته پیشنهادی 

 ج.ا.ایران نگرش مثبت دارند.


خانم اشتون!
آنگاه که جهت گفتگو روشن باشد، ج.ا.ایران آمادگی دارد متکی به ظرفیت های 

 سیاسی، اقتصادی، منطقه ای و بین المللی خود که شما به خوبی به آن آگاه 

 هستید، در جهت تحقق همکاری های سازنده بین المللی برای رفع  

نگرانی های مشترک گفتگو نماید.


بر مبنای نکات فوق چنانکه از سوی رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام شد،  

پاسخ شما به موارد ذیل برای ادامه گفتگوها ضروری است:


1- هدف از گفتگوها برای تعامل و همکاری است یا ادامه روند دشمنی و تقابل 

 با حقوق ملت ایران
2- آیا به منطق گفتگو که لازمه آن اجتناب از هرگونه تهدید به فشار است، التزام  

خواهید داشت.
3- برای روشن شدن مبانی مشترک گفتگو، نظر روشن و صریح شما درباره 

 سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چیست


پاسخ شما به مفاد فوق می‌تواند زمینه را برای چگونگی شکل گیری گفتگوها  

برای رفع نگرانی‌های مشترک جهانی در جهت تحقق صلح، عدالت و سعادت 

 ملت ها با حضور سایر کشورهای علاقمند از "اول سپتامبر" فراهم نماید. 

 

بدل‌سازی ناشیانه فتنه‌گران برای شهر قم


قم همواره به عنوان یکی از استراتژیک‌ترین پایگاههای مذهبی جهان اسلام مشهور و هم از این‌رو مورد توجه بوده است . به خصوص آنکه پس از تسلط انگلستان - استعمار پیر و دشمن دائمی امت اسلامی - بر عراق، نجف اشرف که قرن‌ها پرچمدار حوزه علمیه جهان تشیع - به عنوان سمبل دین‌مداری، آزادی خواهی و فریاد علیه ظلم و تعدی دشمنان اسلام - بوده، وظیفه علم‌داری و پرچم به‌دوشی را به قم منتقل کرد. چنین بود که پس از این انتقال مأموریت، دوران پرتو‌افکنی قم بیش از پیش آغاز شد. اولین ثمره این پیشتازی نورانی، جرقه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل عظیم‌الشأن بود. او که مکتب آموخته قم بود توانست اعتبار قم را نه تنها از قم و نجف بالاتر برده که جهانی سازد. این البته ریشه‌ها، پیشینه‌ها و پیش‌بینی‌هایی نیز در متون روایی منقول از حضرات معصومین علیهم السلام داشت. که در جای خود قابل بحث و نقل است.  


با پیروزی انقلاب اسلامی قم یکپارچه به حمایت از انقلاب اسلامی، مرجعیت و مردم برخواست. دشمن که درصدد بود تا پایگاه مردمی انقلاب را تعضیف کند همواره از این پیوستگی رنج‌ها برد. چنین بود که غائله خلق مسلمان و شریعتمداری از سوی دشمن برای رویارو قراردادن قم و نظام، مرجعیت و نظام و در نتیجه مردم و نظام کلید خورد. پتانسیل این غائله اما چنان نبود که بتواند دردسر جدی برای انقلاب اسلامی و امام (ره) خلق کند و از این‌رو با هوشیاری مردم انقلابی قم و آذربایجان به سرعت مهار شد. 
 


فاز دیگر برنامه‌ریزی دشمن، استفاده از پتانسیل «نفوذی‌ها» در قم برای تحت تأثیر قراردادن آینده انقلاب اسلامی بود. دشمن فهمیده بود که با وجود پربرکت امام خمینی(ره) نمی‌تواند گامی از پیش ببرد. بیت آقای منتظری طعمه‌گاه مطلوبی ارزیابی شده و مأمن خوبی برای این شبکه تعریف شد. اما تلاش‌ها برای انحراف آینده نظام و انقلاب از «قم» نیز با تدابیر امام راحل (ره) بار دیگر ناکام شد. شیخ ساده لوح از مقام خود عزل شد و به انزوا گرفتار آمد. شبکه نفوذی اطراف او اما از پای ننشست و سعی نمود تا با برنامه‌ریزی‌هایی، شیخ به عنوان «پدر معنوی» اپوزویسیون‌ نظام اسلامی تبدیل شده و از ظرفیت ساده لوحی و زودباوری وی برای کانالیزه کردن بیش از پیش و بازی با او استفاده شود. 
 


دشمن اینجا می‌خواست قم، قم بماند اما قمی لائیک و یا حتی سکولار با رنگ مذهبی که در ظاهر کاری به کار حکومت و نظام ندارد. اما در اصل همواره با کنایه‌ها و نیش‌های گزنده، پایه‌های اعتباری نظام را متزلزل ساخته و بدین ترتیب از اعتبار نظام اسلامی می‌کاهد. برای او قم سکولار که بتواند مقابل نظام اسلامی‌بایستد بسی بهتر از نبود قم بود.

در این بین دهها هزار طلبه فدایی انقلاب و رهبری در قم به همراه دهها و صدها چهره برجسته علمی، فقهی، فلسفی، تفسیری و... که به تصریح، حاکمیت نظام ولایی اسلامی را با عمق جان پذیرفته و آمادگی جانفشانی در این آرمان داشتند اما در تبلیغات دشمن صاحب تریبونی نبودند. مراجع عظامی که شخص و جایگاه رهبری معظم انقلاب اسلامی دام ظله را برای خویش مفترض‌الطاعه شمرده و ایشان را ولی مطلق الهی بر جامعه میدانستند و از این‌رو تبعیت از ایشان را بر خود مقدم می‌داشتند نیز جزو «مغفول عنه» های جریان رسانه‌ای و تبلیغاتی آنها قرار داشت. به واقع اما چنین بود که دشمن نمی‌خواست واقعیت موجود را منعکس کند و حقیقت را بازتاباند.

فوت شیخ حسینعلی منتظری آن هم در بحبوحه جریان فتنه که امید فراوانی بدو بسته بودند باعث شد تا دشمن بیش از پیش از پدیدار شدن چهره حقیقی قم هراسناک شده و از این‌رو به تعب و رنج بیافتد.بی‌پدری جریان فتنه سبز از یکسو، نداشتن پایگاه اجتماعی در میان قاطبه مرجعیت، روحانیت، علما و متدینین از سوی دیگر، خلع به موقع صانعی از عنوان خود خوانده مرجعیت تقلید از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به همراه قلت جمعیت هوادار وی، اوضاع پایگاه دشمن در قم را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد.

چنین شد که فتنه‌گران داخلی - با دستور از سوی اربابان کراوات‌زده خارجی خود - در انتحاری بی‌سابقه سعی در پاک کردن صورت مسئله - به زعم خود - کرده و تلاش نمودند تا کل «قم» را حذف کنند. کسانی که تا چندی پیش دیدار دوره‌ای با مراجع تقلید! - صانعی و منتظری - راه انداخته و جلسات محفلی خود را در خانه‌های تیمی اطراف منازل این آقایان ترتیب می‌دادند، یکدفعه با خلاء مرجع تقلید! روبرو شده و از آنجا که حتی آنها را به صف‌نعال - کفش‌کن - بیوت مراجع معظم تقلید قم نیز راه نمی‌دادند، سخن از انتقال یا بازگشت دوباره مرجعیت از قم به خارج کشور سر دادند.

جالب آنجا بود که یکی از شخصیت هایی که در محافل سیاسی از او به عنوان بازیگر پنهان جریان فتنه یاد می‌شود نیز در سفری به نجف و در دیدار با آیت‌الله سیستانی - مدظله‌- خواستار احیای مجدد حوزه نجف! و رونق بخشی بیشتر این حوزه و.... شده بود.
- بین‌الهلالین بایستی گفت که البته وی جواب قاطعی نیز از این فقیه پیر و پخته نجف شنیده که ایشان، وی را به تبعیت بیش از پیش از رهبری معظم انقلاب اسلامی دام ظله فراخوانده بود. دیگران نیز بارها گفته‌اند که مرجعیت شیعه در نجف و بخصوص حضرت آیت‌الله سیستانی حفظه الله ضمن تأکیدات مکرر بر احاطه علمی ، فقهی و سیاسی حضرت آیت‌‌الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری، اعلام داشته‌اند که همواره نظرات رهبر انقلاب اسلامی را بر نظرات خود مقدم داشته و همواره از فرامین و رهنمودهای ایشان تبعیت می‌نمایند -

پیشنهاد بازگشت مرجعیت به خارج آنچنان مورد هجو همگان حتی همراهان جریان فتنه قرار گرفت که در نطفه خفه شد. چراکه همه می دانستند این سناریو نه برای پاسداشت ارج و قرب نجف اشرف و حراست از میراث معنوی این حوزه در تحولات سیاسی و اجتماعی و علمی صده‌های اخیر و تاثیر آن در تمدن اسلامی مطرح می شد که گامی برای تفرقه‌افکنی در امت اسلامی و رویارو قرار دادن نجف و قم و مرجعیت با مرجعیت و کاستن از ظرفیت‌های نهفته هردو حوزه تاثیر گذار در جهان تشیع تعبیه شده بود که البته نیم‌نگاه آن نیز استفاده از پتانسیل حوزه نجف برای مقابله با نظام اسلامی بود.این حرکت همانگونه که اشاره شد با پاسخ قاطع علما و روشن‌بینی قابل انتظار آنان ناکام شد.

از این‌رو گام دیگری برای تحت‌الشعاع قرار دادن قم و مرجعیت انقلابی و ولایت‌مدار قم برداشته شد. بدین منظور شخصی دارای پتانسیل تهاجمی علیه نظام، وابسته به روحانیت، تندرو و افراطی و برخوردار از تظاهر به التزام به نظام، انقلاب و امام در خارج از قم و این‌بار در شیراز رصد شد.  


دشمن و فتنه‌گران طراحی کردند تا علی محمد دستغیب که پدرخوانده عاملین و قاتلین پرونده قتل‌های زنجیره‌‌ای سال 77 به شمار می‌رفت هم از پتانسیل مجلس خبرگان رهبری بهره‌برداری نموده و هم فرقه جدید «واقفیه» پس از امام راحل(ره) را راهبری کند.بدین وسیله هم خلاء رهبری معنوی در میان جریان فتنه مرتفع می‌شد و هم تأثیرگذاری قم در تحولات سیاسی، اجتماعی و علمی جامعه مهار می‌شد.

خالی بودن دست فتنه‌گران اما این‌بار نیز نتیجه را به ضرر آنها به اتمام رساند چرا که:
اولاً چنین فردی که نه در عداد مرجعیت بوده نه از سابقه انقلابی مبرزی برخوردار بوده، نه حتی در خود شیراز - سومین شهر مذهبی ایران اسلامی - هوادار قابل توجهی داشته و نه وی از توان لیدری جریان فتنه برخودار است، حتی نمی‌تواند خود را در سطح کشور مطرح کند تا چه رسد به اینکه در مقابل قم ایستاده و به عرض اندام بپردازد.

ثانیاً: سناریوی موردنظر از بعد فعلی ناتوان و ناکارآمد تعبیه شده بود. چراکه پتانسیل عظیم انقلابی، معنوی و علمی نهفته و در بطن شهر مقدس قم آنچنان متلألی و درخشان است که به سرعت همگی تعارض‌ها را در خود حل کرده و حتی از آن برای پیشبرد انقلاب اسلامی و حرکت علمی و معنوی قم استفاده می‌کند. از این‌رو رویارویی با این پتانسیل جز اثبات ناپختگی و عدم شناخت و بالجمله اثبات حماقت مقابله‌کنندگان ثمره دیگری در بر نخواهد داشت.

ثالثاً: سناریوی مدنظر از بعد فاعلی نیز ناکام و ناقص متولد شده بود .چنانکه دست یازیدن چنین فردی کم بنیه از لحاظ علمی و سیاسی - که حتی پاسخ سؤالات ارجاع شده به خود را به دیگرانی وانهد و آنان نیز بی‌مطالعه و تدقق به جای آنکه حداقل شبهه‌ای پیرامون انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، مجلس خبرگان و رابطه آن با شورای نگهبان و... مطرح سازند که تاکنون مطرح نشده و پاسخ آن داده نشده باشد را مطرح کنند - نشان از اوج خالی بودن دست فتنه‌گران از استدلال و تولید شبهه می‌کند و این، رسوایی این جریان را بیش از گذشته به معرض دید می‌نهد.

چنانچه به عنوان نمونه وی در نامه اخیر خود برای زیر سؤال بردن انتخاب قانونی مجلس خبرگان رهبری در سال 68 - که با حضور مراجع برجسته فعلی و فحول علما نظیر آیات عظام فاضل لنکرانی، مشکینی، مکارم،جوادی آملی و... به انجام رسید - به نقل چندین باره شبهه‌ای - در تسلسل مجلس خبرگان و شورای نگهبان - می‌پردازد که افرادی چون نگارنده حداقل 14 سال پیش پاسخ آن را در مجامع مختلف و سخنرانیها و کتب حضرت استاد علامه آیت‌الله مصباح یزدی حفظه‌الله تعالی و سایر مدرسان علوم عقلی ، فلسفی و سیاسی دریافت کرده بود. این باعث خواهد شد تا پنبه خیالات انحراف اذهان عمومی داخلی و خارجی از قم زودتر از آن هنگامیکه توقع آن می‌رفت زده شود و هم از این‌رو بود که وی به دلیل قلت توان و ضعف بنیه علمی، فکری و سیاسی و نیز استدلالی حتی جرأت نکند در اجلاسیه اخیر مجلس خبرگان رهبری به صورت نمادین و ظاهری شرکت کند.

به نظر می‌رسد این سناریوی جریان فتنه نیز همچون سایر سناریوهای آنان برای نادیده گرفتن ابهت قم یا رویارویی قم با نظام اسلامی زودتر از موعد به شکست انجامیده و این فرقه باید برای هدف خود سناریوی مضحک دیگری بچینند. شاید بدین ترتیب، وسیله ادخال سرور دیگری در قلوب مردم پدید آورده و باعث شوند تا فکاهی‌های جدیدتری در لسان محاوره‌ای نخبگان سیاسی خلق شود.

و در آخر ذکر این نکته نیز لازم است که گرچه اهمیت فرد یاد شده تا بدان جا نیست که زحمت قابل ملاحظه‌ای برای درگیر ساختن فضای علمی بدان معطوف شود، اما خطیر بودن جایگاه رهبری و نیز ضرورت حفظ قداست و شأنیت و شخصیت ذی‌جود مقام معظم رهبری مدظله‌العالی ایجاب می‌کند تا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مجلس خبرگان رهبری به خصوص رئیس آن به میان صحنه آمده و وظیفه خویش در این راستا را عملی سازند. گو آنکه کرامت و بزرگواری رهبری معظم انقلاب دام‌ظله در مورد این شخص مُهر «اذهبوا فانتم الطلقاء» را بر پیشانی وی نهاد و باعث شده تا اخراج وی از لیست نمایندگان فخیم و عالیرتبه مجلس خبرگان رهبری متوقف گردد اما اعمال وظیفه تنها در «اخراج» خلاصه نشده و شقوق مختلف دیگری را نیز شامل می‌شود.

قم اما با قیام آمیخته است. قیام تاریخی مردم قم در استقبال از مقتدای قافله صبر و بصیریت بسی دیدنی است. به یقین قمیین در این پیشواز قلب‌هایی را روشن و چشم‌هایی را نیز کور خواهند ساخت.
این استقبال چه «استقبال شدنی» است... .
یادداشت از‌: محمدسعید ذاکری

باور کنیم که با اخم ایران بخشی از اقتصاد فرانسه دچار مشکل می‌شود

 به نقل از ایران رشد: 
 
تنها در سه ماه نخست سال 2008 از 132 هزار خودروی به فروش رفته در خارج از فرانسه 66700 خودرو مربوط به ایران بوده است (بیش از 50‌درصد) در حالی که در همین مدت تنها 32000 خودرو در کل اروپا و فقط 9900 اتومبیل در بازار بزرگ چین به فروش رفته است.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ساسان والی‌زاده_  آن‌گونه که رسانه‌ها‌خبر دادند یک نماینده منتقد دولت در قالب سؤالی از وزیر صنایع پرسیده است که چرا این وزیر تاکنون یک اخم نکرده تا اقتصاد فرانسه به‌هم‌بریزد و نیز سؤال کرده که وزیر صنایع کی اخم می‌کند تا اقتصاد فرانسه به‌هم بریزد!  


این سؤال البته اشاره به سخنرانی "محمدرضا رحیمی معاون"، اول محترم رئیس‌جمهور در مراسم اختتامیه دهمین نمایشگاه بین‌المللی صنعت تهران دارد که گفته بود: «در پاسخ به تحریم‌ها اگر به اروپائیان فقط اخم کنیم، بخشی از صنعت فرانسه فرو می‌ریزد، به‌عنوان مثال اگر وزیر صنایع ما تصمیم بگیرد واردات قطعات خودرو پژو از فرانسه را لغو کند 5/2 میلیارد واردات ما پائین می‌آید. آیا می‌دانید در فرانسه چه اتفاقی می‌افتد؟  

 

به باور بنده صنعت خودرو فرانسه فرو می‌ریزد.» پس از این سخنرانی آنها که عزت و اقتدار را در اجنبی می‌بینند و یا دچار خود کوچک انگاری بوده و از اسلوب دشمن شناسی غافلند و یا حداقل از آمارهای رسمی تأیید شده در حوزه اقتصاد بی اطلاعند، دست به تشکیک و تعریض زدند که میزان صادرات اقتصاد فرانسه در سال 2009 مبلغ 473میلیارد دلار است و با این 5/2 میلیارد هیچ غباری بر اقتصاد فرانسه نمی‌نشیند، حتی این سخنان را «دستورهای هزینه بردار» دانستند که بر خلاف منافع ملی است! و البته برخی دیگر این سخنان را نه گزاف که رجز خواندند و کسانی هم با طرح سؤال در مجلس با بزرگ انگاشتن فرانسه مدعی شدند که زینهار که چه سخن گزافی!  

 


در این باره ذکر نکاتی لازم می‌نماید: 

 

 1-‌ اگر سخنان معاون اول رئیس‌جمهور رجز و رجز‌خوانی است که چندان امر مذمومی نیست. رجز در لغت ستایش توانمندی‌ها است و از اهداف آن تقویت روحیه جبهه خودی و تضعیف و تهدید دشمن است.  


2-‌ کشور در شدید‌ترین شرایط تحریم‌های اقتصادی است. تحریم‌ها هرگاه بتوانند پیوست‌های روانی خود را به کار بیندازند موفق خواهد شد. تنها راه مبارزه با جنگ روانی غرب «تاکتیک‌متقابل» است که از اسلوب جنگ روانی است. به تعبیر ویلیام داواتی چنین نبردی مجموعه اقداماتی است که از طرف یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر رفتار دولت‌های دیگر در جهت منافع ملی به کار گرفته می‌شود. ممکن است ادبیات معاون اول رئیس‌جمهور در گفتن چنین جمله ای ناظر به چنین کارکردی بوده باشد. 

 

 3-‌ در اینجا البته سفسطه‌ای صورت پذیرفته است. معاون اول رئیس‌جمهور با بیان آن‌که اگر ایران مجبور شود 5/2 میلیارد منفعت پژو فرانسه را لغو خواهد کرد، گمانه می‌زند که: «به باور بنده صنعت خودرو فرانسه فرو می‌ریزد» اینجا صحبت از صنعت خودرو فرانسه است نه اقتصاد فرانسه که برخی با ارائه آمار از ارزش کل صادرات فرانسه آن را به چالش بکشند. 
 

4-‌ اکنون به واقعیت ماجرا بپردازیم، جدا از کارکردهای روانی و تبلیغی موضوع آیا به راستی با یک اخم کردن ایران صنعت خودروی فرانسه دچار گرفتاری خواهد شد؟ شرکت پژو – سیتروئن دومین شرکت خودروسازی بزرگ اروپا است (ویکیپدیا) و ایران بزرگترین شریک تجاری پژو در خارج از فرانسه است (سایت رسمی ساپکو). شرکت پژو- سیتروئن (گروه PSA) در ابتدای دهه جاری سالانه3/1 میلیون خودرو تولید و 5/6 درصد تولید جهانی خودرو را در اختیار داشته است. سقف همکاری‌های ایران خودرو با پژو 230 تا 250 هزار دستگاه تعریف شده و البته در برنامه همکاری‌های مشترک دو شرکت مقرر بوده است تا سال 1391 شمار محصولات برند پژو در ایران خودرو به 500 هزار دستگاه افزایش یابد.
این رقم می‌تواند بالغ بر نیمی از تولیدات این شرکت را در برگیرد. آمارها نیز گواه بر همین است، به‌عنوان مثال تنها در سه ماه نخست سال 2008 از 132 هزار خودروی به فروش رفته در خارج از فرانسه 66700 خودرو مربوط به ایران بوده است (بیش از 50‌درصد) در حالی که در همین مدت تنها 32000 خودرو در کل اروپا و فقط 9900 اتومبیل در بازار بزرگ چین به فروش رفته است. شرکت پژو- سیتروئن سال گذشته بحران بزرگی را پشت سر نهاد و با زیانی یک میلیارد یورویی کل درآمدهایش با 22 درصد کاهش به 23/5 میلیارد یورو رسید.  


حالا محاسبه نمایید که اگر ایران واردات 5/2 میلیاردی خود را از صنعت خودروی فرانسه معلق کند (یعنی حدود نیمی از درآمد این شرکت) آیا جز فروپاشی سرنوشتی در انتظار آن خواهد بود؟ و البته گردانندگان این صنعت نیز متوجه این موضوع هستند. آن چنان که ژان مارک گاس مدیرعامل شرکت پژو با هراس از این موضوع چندی پیش گفت: «محدودیت‌های غرب (تحریم‌ها) ارتباطی با صنعت خودرو‌سازی نداشته و پژو کماکان همکاری خود را با ایران ادامه خواهد داد، چرا که ایران بیش از 20درصد سهم بازار جهانی پژو را به‌خود اختصاص داده است.» آیا با این انگاره‌ها هنوز هم به باور تشکیک کنندگان با اخم ایران صنعت خودروی فرانسه فرو نخواهد ریخت؟! به راستی تشکیک کنندگان جدای از بازی‌های سیاسی نگران اقتصاد فرانسه هستند یا اخم معاون اول رئیس‌جمهور؟! ایشان منافع ملی را چگونه تعریف می‌کنند؟

مختار

 
 به نقل از ایران رشد: 
 
مختار به امید انتقام‎گیری بعدی، یا به هر دلیل دیگری، در لحظه‎ای که باید می‎‎ایستاد، تسلیم شد. و این همان تفاوت «لحظه» مختار و «لحظه» هانی است. او می‎‎توانست «شهید» باشد، ولی در لحظه، پا پس کشید و ترسید.


* دکتر محمدرضا جوادی‌یگانه


 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تواریخ معتبر حادثه عاشورا (تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، انساب الاشراف، الفتوح، ارشاد؛ به نقل از دانشنامه امام حسین، و طرح و تحقیق فیلم‎نامه امام حسین (علیه‎السلام)) در بیان سکوت و تسلیم مختار می‎‎نویسند: مختار در هنگام قیام مسلم در لفقا -زمین کشاوزی مختار- بود و بعد از شنیدن خبر قیام، خود را با سرعت به کوفه رساند. چون نتوانست در مقابل نگهبانان شهر مقاومت کند، عقب کشید و به نمایندگان قبایل گفت که ورود شما به کوفه صلاح نیست، برگردید... خود تنها به منزل رفت، لباس جنگ از تن بیرون کرد و با لباس عادی به‎سوی دارالاماره رفت. در میدان دارالاماره چادر سرخ رنگ عمرو بن حریث بود که پرچمی بالای آن در اهتزاز بود و می‎‎گفتند: «امیر دستور داده هر کسی امروز زیر این چادر وارد شود، در امان است»... مختار همراه عبدالرحمن و زائده به چادر عمرو بن حریث رفت و با شفاعت عمرو فردای روز شهادت مسلم، به بار عام ابن زیاد رفت. ابن زیاد که کسانی را برای دستگیری مختار فرستاده بود، با دیدن او برآشفت و فریاد زد: «تو همانی که برای پسر عقیل به جمع‎آوری نیرو پرداختی؟» مختار پاسخ داد: «چنین نکردم. من دیشب را هم در زیر پرچم عمرو پناه داشتم و شب را تا صبح نزد او گذراندم. (لم افعل، و لکنی اقبلت و نزلت تحت رایه عمرو بن حریت، و بت معه و اصبحت)» (تاریخ الطبری، ج 5، ص 596)... ابن زیاد با چوب‎دستی خود به‎صورت مختار زد که بر اثر آن پلک وی وارونه شد و خون از صورتش جاری. عمرو که قول داده بود تا مختار را شفاعت کند، از جایش برخاست و شهادت داد که او راست می‎‎گوید و دیشب (شب بعد از شهادت مسلم) در پناه ما بود. ابن زیاد گفت: اگر شهادت عمرو و شفاعت او نبود، گردنت را می‎‎زدم... و دستور داد او را به زندان ببرند. مختار تا پس از شهادت امام حسین (علیه‎السلام) در زندان بود. آن‎گاه مختار از زائده بن قدامه خواست تا نزد شوهر خواهرش، عبدالله بن عمر برود و از او بخواهد نامه‎ای برای یزید بنویسد تا او را آزاد کند. ابن عمر نیز برای برادر همسرش، مختار وساطت کرد و وی از زندان آزاد شد. (همزمان با آزادی مختار، میثم تمار به دار کشیده می‌شود.)


این مطلب در کتاب «شمشیر سرخ، ایده سبز: بررسی شخصیت و انقلاب خونین مختار ثقفی» (نوشته نعمت‎الله صادقی و سید محمد حضرت موسوی) که در سال 1382 توسط مرکز پژوهش‎‎های اسلامی صدا و سیما منتشر شده (و احتمالا یکی از متون اصلی تحقیقی نگارش فیلم‎نامه مختار بوده) نیز آمده است و چندان اختلافی در آن نیست.


تمام داستان مختار ثقفی، در قسمت پخش شده هفته گذشته (با زندانی شدن مختار، که شرح تاریخی آن در بالا آمد) تمام شد. مختار آن‎گاه که باید سخن می‎‎گفت و قیام می‎‎کرد (که قطعا شهید می‎‎شد)، نگفت و نکرد. و پس از آن‎که امام -جلوی چشم کوفیان و با مشارکت ناخواسته آنان- کشته شد، دیگر خون تمام عالم را هم که بریزی، توفیری ندارد، و این است که منتقم خون حسین، مهدی است نه مختار، و مختار فقط کشنده قاتلان آن حضرت است. کما این‎که شیعه پس از حسین، چهارده قرن است که به خود تشر می‎‎زند:


بی‌درد مردم‌، ما خدا، بی‌درد مردم‌


نامرد مردم‌، ما خدا، نامرد مردم‌


از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم‌


زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم‌


از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند


دست علمدار خدا را قطع کردند


نوباوگان مصطفی‌َ را سر بریدند


مرغان بستان خدا را سر بریدند


در برگ‎ریز باغ زهرا برگ کردیم‌


زنجیر خاییدیم و صبر مرگ کردیم‌


چون بیوگان ننگ سلامت ماند بر ما


تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما


در جمعی که این قسمت سریال مختار را می‎‎دیدیم، یکی دو جوان هیأتی بودند که حق را به مختار دادند، و این‎که مختار عمل درستی داشت که سکوت کرد و تسلیم شد تا در آینده کینه را بپراکند. این نوع استدلال مختار و رفتار وی، در زمانی است که حسین خود به خیمه زهیر بن قین می‎‎رود و دعوت می‎‎کند عبیدالله بن حر جعفی را که با ما بیا. و وقتی عبیدالله به‎جای جانش، اسبش را تقدیم می‎‎کند، حسین (جان عالمی به فدایش) می‎‎گوید که ما خواستار خون توایم، نه اسب و اموالت. مختار نفهمید (یا نخواست که بفهمد) که آن‎چه اسلام را زنده نگاه می‎‎دارد، خون شهدای کربلاست (نه کینه و انتقام)، و خون است که تا ابد جاری است.


مختار به امید انتقام‎گیری بعدی، یا به هر دلیل دیگری (از جمله قدرت طلبی)، در لحظه‎ای که باید می‎‎ایستاد، تسلیم شد. و این همان تفاوت «لحظه» مختار و «لحظه» هانی است. مختار سکوت کرد و سریال در مقابل سکوت او هیچ موضعی نگرفت و این باعث می‎‎شود که مخاطب حق را به مختار بدهد، یا لااقل او را سرزنش نکند، و از او و سکوت او بیزار نشود (و این امر به‎معنای شکست سریال است).


در حالی‎که در حادثه کربلا، هر کس با حسین (علیه‎السلام) نبود، رستگار نشد. این مطلب حتی با احتیاط در باره شخصیتی چون محمد بن حنفیه و عبدالله ابن عباس هم صادق است. از حمزه بن حمران نقل شده که در محضر امام صادق (علیه‎السلام)، درباره قیام امام حسین (علیه‎السلام) و عدم همراهی محمد بن حنفیه سخن گفتیم. امام صادق (علیه‎السلام) فرمود: «یا حمزه، انی ساخبرک بحدیث لاتسال عنه بعد مجلسک هذا. ان الحسین (علیه‎السلام) لما فصل متوجها، دعا بقرطاس و کتب: بسم الله الرحمن الرحیم. من الحسین بن علی‎بن‎ابی‎طالب الی بنی هاشم، اما بعد، فان من لحق بی‎منکم استشهد، و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح والسلام». (ای حمزه. من تو را از حدیثی آگاه خواهم کرد که بعد از این جلسه، دیگراز آن پرسش نکنی. حسین (علیه‎السلام) وقتی عازم حرکت شد، کاغذی خواست و در آن نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی بن ابی طالب به بنی هاشم، اما بعد، هر کس از شما‎ها به من ملحق شود به شهادت می‎‎رسد، و هرکس بازماند به جایگاه فتح و پیروزی نخواهد رسید. والسلام. )


عظمت حادثه کربلا و هنر اباعبدالله (علیه‎السلام) در آن است که آن‎چنان حادثه را دو قطبی کرد که هیچ‎کس در میانه نماند، یا بر حق بود یا بر باطل. و مختار در صف حق نبود. و سریال نتوانست که این تردید را نشان دهد، تردیدی که منجر به سقوط شد.


و سریال شاید نشان از ناخودآگاه شیعه دارد که همواره پرهیز می‎‎کند از پرداختن به سکوت کوفیان، و دستی که در خون اباعبدالله داشتند. و این همه تأکید بر شهدا و نپرداختن به مردود شدگان شیعی (چون سلیمان ابن صرد و مختار) شاید گریز از این واقعیت باشد که ما بیشتر شبیه کوفیانیم، تا اصحاب امام حسین. و همه قوت این سریال می‎‎توانست در این باشد که نشان دهد «وقتی که در لحظه تصمیم نمی‎‎گیری، هر چه هم که بعد از آن شمشیر بزنی و جان‎فشانی کنی، دیگر دیر شده است». و مختار قهرمانی است که دیر رسیده است و آن‎که دیر می‎‎رسد، شجاعت او به هیچ کار نمی‎‎آید و همه عالم نیز خونبهای خون مقدس حسین نیست.


نمایش تاریخ در تلویزیون به چه دردی می‎‎خورد، اگر نشود هسته مرکزی عاشورا را نشان داد. هسته مرکزی قیام کربلا، شخصیت حسین (علیه‎السلام) است که تلویزیون نمی‎‎تواند به آن بپردازد. و جلوه دیگر آن، خباثت امویان است و سکوت کوفیان. و وقتی سریال به سرعت از لحظه لغزش مختار می‎‎گذرد، یعنی که تلویزیون نیز به فرار مختار از این لحظه، کمک می‎‎کند و لابد بعدا سعی دارد تا بر انتقام‎گیری مختار از قاتلان حسین پس از عاشورا تأکید کند و از این طریق از مختار یک قهرمان بسازد، و این گریز دیگری است از اصل ماجرا. تمام زندگی مختار همان لحظه‎ای بود که در مقابل ابن زیاد سکوت کرد و جان خود را خرید. مانند دیگرانی که می‎‎توانستند در حادثه کربلا حضور داشته باشند ولی لغزیدند و همه عمر پشیمانی آن لحظه را داشتند.
این «لحظه» مختار باید به صد هزار زبان بیان می‎‎شد، تا شرمساری بعدی او درست در بیاید (یا بیزاری از سکوت مختار و همراهی‎اش با ابن زیاد و عبدالله ابن عمر) و کم وزن بودن انتقام‎گیری‎اش در مقایسه با پا پس کشیدنش از همراهی با امام حسین (علیه‎السلام). اما این لحظه در سریال در نیامده است. یعنی به سرعت گذر کرد و حتی کسی (مثلا کیان، قهرمان ایرانی)، به‎عنوان وجدان جمع و سریال، مختار را سرزنش نکرد و مختار خود دچار تردید نشد، بلکه با استواری سخن گفت و نظری داد که بر ابهام‎‎ها افزود، تا ما نتوانیم با قاطعیت مختار را سرزنش کنیم. و این نقص در بنیان سریالی است که بناست چند ده قسمت دیگر از مختار را نشان دهد که انتقام خون حسین (علیه‎السلام) را با کشتار قاتلان آن حضرت می‎‎گیرد. ولی در اندیشه شیعی، این همه تلاش به یکی از آن سی سرباز حسین نمی‎‎رسد که شب عاشورا از لشگر کوفه به لشگر حسین آمدند.
وقتی نمی‎‎توان دغدغه‎‎های یک شخصیت را نشان داد و وقتی که نتیجه سریال به‎جای عبرت، می‎‎شود قهرمان‎سازی، چه سود از این همه نمایش و هزینه.


آن‎هم در زمانی که بزرگترین حماسه جمعی ایرانیان (آیین عاشورا)، سالانه با موفقیت، و بدون هرگونه دخالتی برگزار می‎‎شود. و تقلای رسانه برای همپایی با این حماسه جمعی پیشاپیش محکوم به شکست است. نگاه کنید به این روز‎ها که اندک اندک خیمه‎‎های عزا برپا می‎‎شود، و هیچ هیئتی نیست که شب اول محرم، سخنران نداشته باشد یا در مداح یا در سیستم پذیرایی و مداحی و صوتی آن نقصی باشد، و مقایسه کنید با نحوه ساخت سریال‎‎های مناسبتی سیما، که هنوز هم لحظه آخر می‎‎رسد.


و اصولا چه نیازی است به ساخت سریال در باره مختار. این‎همه موضوع هست که در باره آن هیچ نمی‎‎دانیم، سلمان هست و تاریخ قرون اولیه هست و تاریخ شکست‎‎های دو سده اخیر و پیروزی درخشان امام خمینی و... و رسانه دست روی چیزی گذاشته که هیچ نمی‎‎تواند بگوید، جز برخی اطلاعات اضافی که تأثیری در اصل ماجرا ندارند. چون اصل ماجرا تلویزیونی نیست. و حتی مداحان برجسته نیز «فاش» روضه نمی‎‎خوانند.
و باز هم آفرین به فهم سنت مذهبی ایران که هرگز مختار را برجسته نکرده و او را در صف اصحاب و اهل بیت حسین قرار نداده است.


مقاتل از مرگ معاویه آغاز می‎‎شود و با بازگشت اسرا به کوفه تمام می‎‎شود. در این مقاتل، تنها کسانی در حماسه عاشورا نقش دارند، که در «این فاصله» سخن گفته‎اند و جنگیده‎اند، و این شامل کسانی هم هست که پس از عاشورا به شهادت رسیده‎اند، مانند عبدالله بن عفیف ازدی، و فرستاده قیصر روم در دربار یزید. و این‎هاست که شیعه سالانه از آن‎‎ها یاد می‎‎کند. و اصل حرکت مختار برای «بعد» از این دوره است، و دوره مختار فقط بخشی از «تاریخ» است، نه «حماسه عاشورا» و چقدر میان این دو تفاوت زیاد است. و چه اهمیتی دارد تاریخ، وقتی که شیعه، حماسه عاشورا را به زیبایی برگزار می‎‎کند. مختار شهید نیست، کشته شده است.
مختار پس از این قسمت تمام شده است. به‎دنبال اتفاق تازه‎ای در زندگی مختار نگردید. از او عبرت بگیرید، او یک قهرمان نیست. می‎‎توانست «شهید» باشد، ولی در لحظه، پا پس کشید و ترسید.